پارلمان شهری در حسرت نمایندگان متخصص

کمتر از یک ماه و نیم دیگر، شهروندان تهران نشین، پای صندوق‌های رأی می‌روند تا در بزرگترین کارزار رقابتی و علنی‌ترین عرصه دموکراسی شهری شرکت کنند. آنها این بار بر خلاف دوره‌های قبل، نه سی و یک عضو که به ناچار باید بیست و یک عضو را تا صحن علنی شورای شهر در خیابان بهشت بدرقه کنند.

با این حال تجربه مشارکت آنها در دوره‌های قبل نشان می‌دهد که حدود 98 درصد آنها اعتقاد جدی یا شناخت کافی برای انتخاب نمایندگان اصلح در پارلمان شهری نداشته و ندارند. اینکه چرا سطح مشارکت کلان شهر 13 میلیونی تهران تا این اندازه اندک بوده و اصولاً چه باید کرد تا بهترین و شایسته‌ترین افراد وارد شورای شهر تهران شوند، تنها بخشی از سؤالاتی است که در گفت‌و‌گو با یعقوب موسوی، جامعه شناس شهری و عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا مطرح شده است. گفت‌و‌گوی ما با او را در زیر می‌خوانید؛

آمارها نشان می دهد در انتخابات شورای شهر تهران در دور چهارم درصد اندکی از پایتخت نشین‌ها مشارکت داشته‌اند. فکر می‌کنید پایین بودن سطح مشارکت مردم چه معنایی دارد و چرا شهروندان نسبت به انتخابات شورای شهر بی‌رغبتند؟

باید گفته شود یکی از نشانه‌های توسعه نیافتگی شهری، پایین بودن نرخ مشارکت شهروندان در امور عمومی مربوط به شهر است. دلایل مختلفی در توجیه و تبیین چرایی عدم مشارکت مطلوب شهروندان در انتخاب اعضای شورای شهر می‌تواند مطرح باشد. چرا کسانی که نسبت به اهمیت کار شورای شهر و تک تک اعضای آن اطلاع داشته‌اند، احساس تعهد کافی برای رفتن به پای صندوق رأی نداشته و به هر علتی انگیزه و تمایل کافی برای انتخاب کاندیدای مورد انتظار ندارند یا اصولاً در یک شرایط بی‌تفاوتی در قبال این موضوع قرار دارند. می‌توان گفت علل و عوامل مختلفی از نوع نگرش سیاسی و رفتاری بیان از آن دارد که بخشی از پایتخت نشینان آنهم درصد و بخش بزرگی، نسبت به مکان و محیط زندگی و نیز شهر محل زندگی و سرنوشت و شرایط آن، دغدعه و تعهدی در خود نمی‌بینند. در حالی که همه ما نسبت به تراکم و توسعه معضلات شهر تهران و ضرورت سیاستگذاری و برنامه‌ریزی نسبت به آن اذعان داریم. دلایل عدم تمایل به مشارکت می‌تواند از طرفی ناشی از عملکرد ناموفق شوراهای پیشین و صبغه کارکرد سیاسی آن نسبت به سایر وظایف از جمله سیاست گذاری، برنامه‌ریزی و نظارت بوده یا ناشی از نو بودن تجربه شورای شهر و فقدان صرافت جایگاه کلیدی و حقوقی آن در بین توده‌های شهر نشین باشد.

البته آسیب شناسی پایین بودن نرخ مشارکت مردم در نهادهای شهری از جمله شورایاری‌های محلی و نیز شورای شهر حکایت از یک فاصله معنی دار بین شهروندان و نیز نخبگان سیاسی و مدنی دارد، چرا که امروزه نخبگان، اصناف و اقشار مختلف دایما از مشارکت شهروندی به منظور تقویت و توسعه نهادهای دموکراتیک شهری سخن می‌گویند. با این حال شهروندان در شرایط فقدان بسیج اجتماعی مطلوب، آن‌طور که انتظار است نسبت به انتخاب اعضا درحوزه سیاستگذاری شهری تمایل زیادی نشان نمی‌دهند.

فکر می‌کنید مهم‌ترین دلیلی که موجب شده است که فرهنگ مشارکت شهروندان در قبال انتخابات شورای شهر توسعه پیدا نکند چیست؟

مشارکت شهروندی از جمله مشارکت برای انتخاب اعضای دارای صلاحیت و توانمند به منظور نظام دادن به امور مختلف شهری اعم از مدیریت شهری یا حمل و نقل، آلودگی، بهداشت محیط شهری و مانند آن متأثر از عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی و نیز سیاسی است. فرهنگ شهروندی و مشارکت، خود مقوله‌ای چند وجهی است که هم به شناخت، آمادگی و تمایل افراد و هم به سازو کارهای تمهید شده از سوی نهادهای حقوقی و شهری ارتباط دارد. آنچه که در این چند دوره به وضوح دیده شده، عدم شناخت و نیز ابهام بسیاری از شهروندان نسبت به وظایف نمایندگان شورای شهر و نیز خود کاندیداها بوده است. برخی مسائل از جمله عدم رضایتمندی از عملکرد نمایندگان شورای شهر و بالا بودن کفه سیاسی بسیاری از کاندیداها، خود تأثیرات منفی فراوانی را در بازتولید تجربه مشارکت شهروندی به همراه داشته است. البته در زمینه فرهنگ مشارکت شهروندی نمی‌توان نسبت به کارکرد ضعیف و سوگیرانه رسانه صدا و سیما و فقدان پوشش تحلیلی و خبری بیطرفانه آن هم بی‌تفاوت بود.

فکر می‌کنید این نا‌آگاهی مردم در قبال اهمیت کارکردهای حقوقی و نظارتی شورای شهر از کجا نشات می‌گیرد؟

من معتقدم در این نوع موارد که مسائل جنبه عمومی و اجتماعی پیدا می‌کند، آنچه که بیشتر اهمیت دارد، نقش نخبگان دانشگاهی و نیز احزاب سیاسی و انجمن‌های شناخته شده مدنی است. در شرایط فقدان حضور احزاب پر قدرت و توانمند و در شرایط مه آلود بودن فضای سیاسی کشور و در نتیجه رقابت‌های مرتبط با آن، طبیعی است که شهروندان، آمادگی و رغبت کافی برای شناخت افراد، برنامه‌ها، دیدگاه ها و همین‌طورخط مشی آنها را پیدا نمی‌کنند. دربسیاری از شهرهای توسعه یافته در جهان، افراد و عناصری که از سوی نهادهای مدنی یا حزبی، صلاحیت و شایستگی آنها برای فعالیت در این عرصه شناسایی می‌شود، طی زمان کافی و از طریق برنامه‌های مختلف در رسانه‌ها، کانون‌ها، مجامع و محافل عمومی به شیوه‌ای اصولی و مدنی به مردم معرفی می‌شوند. حتی این افراد ممکن است در دور بعد انتخابات، نقش نمایندگی سایه و همراه را دنبال کنند و در همه مواردی که اعضای کنونی مشغولند، به شکل غیر رسمی و البته با حمایت یا نقد و اعتراض نسبت به سیاست‌ها و برنامه‌های کنونی پارلمان شهری، صلاحیت و توانمندی خود را در معرض ارزیابی مدام مردم قرار می‌دهند. از این طریق حداقل بخش قابل توجهی از نمایندگان مردم در شورای شهر نه بر حسب لابی‌های شبه احزاب در کشور یا معاملات سیاسی درون جناح‌ها یا حضور به منظور ایجاد بستر برای کسب امتیازهای مالی یا اجتماعی تأمین‌کننده منافع گروه‌های خاص که با حمایت مردم فرصت می‌یابند به شورای شهر راه یافته و گره‌ای از مشکلات شهرنشینان را بر طرف کنند. آن‌طور که متأسفانه در ایران به‌صورت یک قاعده و مرام تثبیت شده، ملاحظه می‌شود که در چند روز مانده به انتخابات به ناگاه تعداد زیادی از افراد با انگیزه‌های مختلف، کاندید و سرانجام احزاب و جمعیت‌هایی که بعضاً فاقد هویت و شناسنامه حزبی هستند، با توسل به تبلیغات سنگین، مردم را در شرایط انتخاب اضطراری قرار می دهند، بدون آنکه پیش از آن، هیچ نوع نقد و ارزیابی از کار آنها صورت گرفته باشد، بدیهی است حضور و انتخاب چند چهره‌ شناخته شده، نافی مشارکت نارسای شهروندان به منظور به عرصه آوردن کسانی است که می‌توانند به شکلی مطلوب و بایسته در این سنگر به حل مشکلات کلانشهری مانند تهران یا شهرها کمک کنند.

به اعتقاد شما چه افرادی و با چه خصوصیاتی برای شرکت در انتخابات باید مورد توجه مردم قرار گیرند؟

نهاد شورای شهر یا پارلمان شهر در واقع نهادی مدنی در خدمت به همه طبقات و گروه های اجتماعی در شهراست و مهم تر از آن، نهادی به منظور کمک به مدیریت شهری برای توسعه با قوام زیست شهری و در نهایت کمک به شرایط ایجاد ساختار و حیات شهر مطلوب و عاری از تنگناها و معضلاتی است که متأسفانه کلانشهر تهران درشرایط کنونی، در ابعاد گسترده فضایی، اجتماعی و خدماتی بدان گرفتار است. از منظر قوانین بالادستی از جمله لایحه مربوط به شرایط کاندیداها، همه افراد اعم از زن و مرد با داشتن حداقل‌های تحصیلی و در شرایط احراز سلامت اخلاقی و سیاسی می‌توانند برای حضور در شورای اسلامی شهر کاندیدا شوند. اگر چه در انتخاب شورای شهر متفاوت از مجلس شورای اسلامی، نهادی همچون شورای نگهبان نظارت عام و خاص ندارد، اما نفس مأموریت و نقش آفرینی و اثر‌گذاری در شورای شهر ایجاب می‌کند، کسانی برای حضور در شورای شهر کاندیدا شوند که دارای مراتب لازم از نظر آشنایی با امور شهری، نیازها و الزامات توسعه شهر، دغدغه ایجاد شهر مطلوب یا حداقل قابل زیست را در شرایط کنونی داشته باشند. آنها لزوماً متخصصین امور شهر یا افراد دارای مرتبه بزرگ دانشگاهی نیستند، درهمه دنیا هم متداول و پذیرفته شده است که برای فعالیت در یک نهاد مدنی ، کافی است از سوی مردم و به کمک نهاد‌های حزبی یا مدنی مانند انجمن‌های حرفه‌ای، صنفی و خدماتی کسانی معرفی و توصیه شوند که بار مسئولیت شهر و شهروندان را در کمال صداقت، سلامت و توانمندی بر دوش کشند. بنابراین افرادی می‌توانند خود را در معرض رأی و انتخاب مردم قراردهند که سودای نام و نان ندارند، بلکه اشراف آنها بر فرایند امور شهری و توانمندی آنها جدا از هر نوع وابستگی سیاسی می‌تواند در وضعیت کنونی پاسخی باشد به حداقل انتطارات شهروندان. متأسفانه فقدان حداقل‌های تجربی و حرفه‌ای یا مؤلفه های صنفی موجب شده است ما با طیف بسیار گسترده از کنشگرانی برای کاندیداتوری روبه‌رو شویم که شناسنامه و هویت پیشین آنها در امر شهری، کاملاً سفید و فاقد کوچکترین صلاحیت کارکردی است و تأسف بیشتر هنگامی است که این دسته از افراد از حمایت وسیع پاره‌ای از احزاب در قالب فهرست مشترک برخوردار می‌شوند. اینجاست که پس از حضور این افراد در نهاد شورای شهر با استفاده از حسن اعتماد شهروندان، عده‌ای دموکراسی شهری را مورد هجوم قرار می‌دهند که نتوانسته امکان حضور افراد شایسته و دارای صلاحیت را در این عرصه‌ها فراهم کند، غافل از اینکه هر نوع انتخابات از جمله انتخابات شورای شهر به لوازم و ترتیبات منطقی مرتبط با خود نیاز دارد تا سره از ناسره و بایسته از نبایسته تفکیک شود. دموکراسی شهری نیازمند قواعد و ملزوماتی است که ما برای رسیدن به آن فاصله بسیاری داریم.

 

منبع: روزنامه ایران

 

 

شاید این مطالب را هم دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.