چرا باید اخلاق را در انتخابات رعایت کرد؟
علیرضا صدرا: انتخابات نمایندگان نهمین دوره مجلس شورای اسلامی از میان نامزدهای نمایندگی در پیش می باشد. این انتخابات به سبب شرایط داخلی و ملی، جریان بیداری و خیزش اسلامی، تهدیدات فزاینده جهانی استکباری، از حساسیت و ویژگی های خطیر، حیاتی و سرنوشت سازی برخوردار است.
تنور انتخابات، رقابت سیاسی و تبلیغات غیر رسمی، نیمه رسمی و رسمی در حال گرم شدن تا تدریجا داغ شدن می باشد. امیدواریم که بسازد و نسوزاند. بدترین آسیب تهدید کننده انتخابات، برخی بی اخلاقی ها و بداخلاقی های سیاسی است. اخلاق ماکیاولیستی، اخلاق داروینیستی حتی اخلاق سرمایه سالارانه یا شبه آن ها، از جمله اخلاق سود و سودگرایانه تا اخلاق فرویدیسمی، آفت مخل و مخرب اخلاق سیاسی متعالی و سیاست اخلاقی متعالی بوده و به شمار می آید. برترین آسیب زدایی اخلاق نامتعالی؛ اخلاق سیاسی-انتخاباتی-رقابتی متعالی است.
این چنین اخلاق و انتخاباتی؛ یقننا کارامد؛ بهره ور و اثربخش بوده و موجب و موجد ارتقای کارامدی؛ بهره وری و اثربخشی مجلس برامده از این برگزیدگان و نمایندگان این چنین رقابت-تبلیغات انتخاباتی و واجدین این چنین اخلاقی می باشد. که به نوبه خویش آغازگاه و محور عزیمت و ارتقای کارامدی ملی کشور بویژه در حد قانونگذاری بوده که عبارت از تصمیم گیری و سیاست گذاری اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متعالی اند. کارامدی هرچه فراتر دولت و ملی که فرا روی همگی نیروها و نهادهای علمی، راهبردی و کاربردی یا اجرایی دولت و دولتی، عمومی و مردمی بوده و عامل تعیین کننده و بلکه علت فاعلی و فاعل علّی تحقق اهداف والا ولی کاملا دست یافتنی توسعه متعالی چشم انداز فرازآینده جمهوری اسلامی ایران می باشد.
از یک طرف-اخلاق(-معنویت-دیانت-حکمت)بسان روح سیاست(-دولت-قدرت-حکومت و حاکمیت سیاسی)است. و سیاست و دولت و قدرت سیاسی و نیز حکومت و حاکمیت و از جمله نهاد مجلس شورای اسلامی، بسان بدن و جسم و ابزار اخلاق و بروز و باروی و بهره وری یا بهره مندی از آن می باشد. اخلاق و نظام اخلاقی؛ شبکه شاکله سیاست و سیرت آن بوده و سیاست شاکله شبکه اخلاق و صورت و ساختار یا سیر آن است. قوام و به اصطلاح تعّیُن سیاست و دولت و حتی نظام سیاسی و از جمله نهاد و نظام مجلس به اخلاق بوده و تحّصُل و تحقق اخلاق به سیاست می باشد. بلکه به تعبیر و اعتباری؛ اخلاق برامد و علت غایی سیاست و غایت علی آن بوده و است. بدینسان میان اخلاق و سیاست، رابطه و نسبت وثیق و استوار هم افزا و همسویی برقرار می باشد.
کما این که این چنین رابطه و نسبتی میان اخلاق شیطانی و خدعه و فریب روباه صفتی ماکیاولیستی و سیاست ماکیاولیستی این چنین برقرار است. همچنین همین رابطه و نسبت میان اخلاق داروینیستی تنازعی و تنازع بقایی گرگی و درندگی سبُعی با سیاست، دولت و نظام سیاسی داروینیستی ساری و جاری می باشد. همینطور میان اخلاق هدونیستی لذت طلبانی اپیکوریستی–فرویدیسمی یا سود و سوداطلبانه کاپیتالیستی و سرمایه سالارانه و سیاست و سازکارهای متناسب و متناظر مربوطه این چنین رابطه و نسبتی بر قرار است. میان اخلاق، معنویت، دیانت و حکمت متعالی اسلامی و نگاه، نظریه و نظام مربوطه با سیاست، دولت، حاکمیت و حکومت و نظام سیاسی اسلامی نیز این چنین رابطه و نسبت همسو و هم افزایی جریان دارد. از جمله در زمینه فعالیت سیاسی، رقابت سیاسی، تبلیغات سیاسی و انتخابات سیاسی مجلس شورای اسلامی پیشا رو.
از طرف دیگر-انتخابات: یک نهاد و فرایند سیاسی است. نهاد و فرایند مشارکت سیاسی مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خویش می باشد. سازکار گزینش نمایندگان شهرستانی مجلس شورای اسلامی از میان نامزدهای انتخاباتی بوده و به شمار می آید. اخلاق انتحابات و انتخاباتی؛ بسان اخلاق سیاسی و سیاست؛ سیرت آن می باشد. انتخابات سیاسی و سیاست انتخاباتی صورت اخلاق انتخاباتی و انتخابات اخلاقی است. عموما و بویژه در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، که نگاه، نظریه و نظام سیاسی اخلاقی بخصوص متعالی است. انتخابات؛ برترین عرصه رقابت سیاسی یعنی رقابت انتخاباتی می باشد. رقابت از جمله رقابت سیاسی و بویژه رقابت انتخاباتی و انتخابات رقابتی به تعبیر قرآنی به دو شکل و شیوه یا روش بوده و می تواند باشد:
یکی-رقابت سالم و سازنده است. که فرا افزاینده رشد آور می باشد. قرآن از آن تعبیر به تسابق یا با الگو و مدل مسابقه می نمایند. «سابق بالخیرات»(35/فاطر؛ 32)، یا«یسارعون فی الخیرات و هم لها سابقون»(23/مؤمنون؛ 61)؛ مسابقه خیر و در خیرات می باشد. و عامل رشد و توسعه و تعالی و در نتیجه کمال و سعادت است. به همین سبب خداوند تبارک و تعالی آن را مورد توجه و تأکید قرار داده و توصیه نموده اند. چرا که آن را راست، درست و شکران می داند.
دیگری-رقابت ناسالم، ناسازنده یا سوزنده، است. که تخریبی و فرو کاهنده مانع و مخل رشد می باشد. بلکه تنازلی و قهقرایی است. قرآن از آن تعبیر به تنازع می نمایند. «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا»(8/انفال؛ 46). ریح و ریحکم را محمدبن جریر طبری در تفسیر مشهور خویش؛ روح، قدرت، سیاست و عزت تعبیر موده اند. که تنازع سیاسی؛ سبب و مسبب از دست رفتن سیاست شما، قدر و اقتدار شما و عزت و کرامت شما شده و می شود. در نتیجه نعمت به نقمت، عزت به ذلت، قدرت به ضعف، وحدت به تفرقه، دوستی به دشمنی، پیروزی به شکست، شعادت به شقاوت و … بدل می گردد.
چه در شکل فردی و در مورد یکایک نامزدها و نمایندگان بوده، چه در شکل جمعی و گروهی یا جناحی و جناح ها و نیز بر فرض مجلس که متشکل از این چنین اعضا و نمایندگانی باشد، و چه در شکل اجتماعی و ملی و در سطح دولت و نظام سیاسی و کشور به شمار آید. تنازع(داروینیسم)هم خود ذاتا شر، بد و مضر یا زیانبار بوده، بویژه تنازع در شرور که همچنین مانع و مخل رشد و توسعه و تعالی و سعادت است. بلکه عامل موثر و تعیین کننده؛ موجب و مُوجد و مشدّد و مقّوم شِقاق(فاصله گرفتن از حق، راه راست و طریق درست، یعنی از سیر و مسیر هدایت صراط مستقیم؛ تعادل و تعالی)و شقاوت(بدبختی)و مشقت(مشکلات)بوده و محسوب می گردد. خداوند تبارک و تعالی همواره و به جد آن را منفی دانسته و مورد نفی و نهی و نکوهش و انکار قرار داده و موکدا از آن احتراز و پرهیز داده و می دهند. چرا که آن را ناراست، تادرست و کفران می داند. به تعبیری کژی و کاستی یا نارسایی و ناسازواری است.
اول-«ان الله:
الف.لا یغیر ما بقوم حتی
ب.یغیروا ما بانفسهم»(13/رعد؛ 11)؛
«خداوند:
الف.سرنوشت(سیاست و ساخت ملت، مردم و کشور؛ )قومی را دیگرگون نمی کند مگر این که
ب.سرشت(ارزش ها، بینش و منش؛ اخلاق)خود را دیگر گون سازند».
دوم-«انا هدیناه السبیل؛
الف.اما شاکرا و
ب.اما کفورا»(76/انسان؛ 3)؛
«ما راه را(از گمراه-بیراه/بدراه؛ ضلالت-مغضوبیت چاله و چاه)نشان داده ایم؛
الف.یا شکران نموده و می نمایید یا
ب.کفران نموده و می نمایید».
سوم-«الف.لأن شکرتم لأزیدنکم
ب.لأن کفرتم ان عذابی لشدید»(14/ابراهیم؛ 7)؛
«الف.اگر شکران نعمت هدایت کردع و کردید در نتیجه نعمت و هدایت افزون یافته و فراافزاینده می گردد.
ب.اگر کفران نعمت کرده و کردید در نتیجه و قطعا به گرفتار دردسر شده و به عذاب دچار شده و می شوید».
چرا که به تعبیر سعدی؛
شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند.
به تعبیر خود خداوند نیز؛
«ان الله لم یک مغیرا نعمه انعمها علی قوم حتی یغیروا مابانفسهم»(8/انفال؛ 53)؛ «خداوند نعمتی را که به قومی داده، تغییر نمی دهد مکر این ها آن ها خود(نفس؛ ضمیر و اخلاق خود)را تغییر دهند».
این سنت تجدید ناپذیر و پایدار الهی حاکم بر فلسفه تاریخ ملت ها و جوامع و نظامات سیاسی است.
کما این که به تعبیر و تأکید رسول گرامی اسلام(ص): «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم»؛ «کشور با کفر می ماند، ولی با ظلم ناپایدارست». در این میانه به تعبیر و اعتباری نگاه، نظریه و نظام اخلاق سیاسی و انتخاباتی از اهم فضیلت های متعادل و متعالی یا تعادل بخش و تعالی آفرین چهارگانه ذیل با زیرمجموعه های مربوطه و هر کدام در مقابله با دو رذیلت متعارض نامتعادل و نامتعالی متناظر به ترتیب زیر تشکیل شده است؛
1.عدالت، اعتدال و تعادل سیاسی محوریت اخلاق سیاسی بوده که در سیاست اخلاقی و از جمله در انتخابات سیاسی و در سیاست انتخاباتی و نیز در اخلاق انتخاباتی و انتخابات اخلاقی بایسته و شایسته رعایت است. در قبال و در مقابل و ختی در مقابله با دو رذیلت افراط و تفریطی متعارض ستم گری، زورگویی، تعدی و تجاوز به حقوق بویژه سیاسی بخصوص انتخاباتی بالاخص رقبا از سویی و سکوت، تعلل، …از احقاق حقوق مربوطه.
2.عفت(از عفت کلام تا رفتار)و تقوای سیاسی(میانه روی حرص یا بی تفاوتی نسبت به آبروی خود و سایرین بویژه رقبای سیاسی و انتخاباتی، شتاب آلودگی، افزون خواهی، …)، نیز از مبادی اخلاق سیاسی و انتخاباتی اند.
3.شجاعت سیاسی و عدم ترس یا متقابلا عدم بی باکی، تهور و جسارت سیاسی نیز از این مبادی اخلاقی سیاسی-انتخاباتی بوده و به شمار می آید. سرانجام
4.حکمت سیاسی و عدم سادگی سیاسی یا متقابلا عدم شیطنت سیاسی و خدعه و فریب سیاسی، عهدشکنی، دروغ گویی، تهمت، غیبت، افراء، شایعه پراکنی، عدم مغالطه و سفسطه سیاسی(بسان بزرگنمایی کوچک، کوچکنمایی بزرگ، دورنمایی نزدیک، نزدیکنمایی دور، برخورد دوگانه، بَدَل جزء از کل،… و همانند این ها).
در رقابت سالم و سارنده بسان مسابقه انتخاباتی؛ آن هم که باخته، برده است. چرا که ضمن توفیق شرکت در رقابت انتخاباتی و روشنگری افمار عمومی و جلب مشارکت بیشتر مردمی به نفع نظام سیاسی انقلابی اسلامی ورزیده شده است.
در رقابت ناسالم و تنازعی؛ آن هم که برده، باخته است. چرا که اگر چهارتا ضربه زده، سه تا ضربت که خورده است.
مسابقه: هم میدان داشته، هم قاعده و هم داور و هم تماشاچی دارد.
نزاع: نه میدان دارد، نه قاعده، نه داور و نه لزوما تماشاچی، بلکه بجای آن هوچی دارد.
میدان انتخابات: عرصه و دوره تبلیغات انتخاباتی است. نه غیر آن، نه پیشا آن، نه پسا آن نمی باشد.
قاعده انتخابات: طرح توانایی های خودی و ارایه نظریات و تحلیل های خویش است.
داور و تماشاچیان: مردم و انتخاب کنندگان بوده و به تعبیری نیروها و نهادهای ناظر انتخاباتی اند.
تاکید بر سیاست های راهبردی و ملی و عدم قول های اجرایی و محلی تا چه رسد به شخصی حتی گروهی و جناحی، رعایت شئون نامزدی و نمایندگی از حیث صداقت، سادگی، پاکی، مردمی، جلب اعتماد عمومی، … و اجتناب از گزافه گویی، سیاست بازی، پنهان کاری، مردم فریبی بویژه عوام فریبی یا برعکس عوام زدگی، خوشایندگویی غیر قانونی و نامشروع، گرفتن پول و منابع اقتصادی از نابجا و همچنین هزینه های زاید، گزاف و زیانبار(بسان شام و ناهار دادن ها، …)، … تبلیغات انبوه و بمباردمانی، اسراف و تبذیرها، ….، از مقدمات و لوازم و آثار اخلاق انتخاباتی متعالی سالم و رقابت سازنده بجای اخلاق انتخاباتی متنازل ناسالم و رقابت تنازعی یا تنازع سوزنده و تخریبی است. رقابت دشمنی انگیز بدترین و رقابت رفاقت آمیز، برترین نوع رقابت سیاسی و انتخاباتی است.
مجلس شورای سالم و کارامد که قادر است با تصویب قوانین کارامد اهم مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور و ملت و مردم را کاهش داده و رفع کرده و توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور را ترسیم، تأمین و تضمین نموده و ارتقا شاخص های آن را بارمغان آورده و نوید بخشد، در گروه گزینش و حضور نمایندگان سالم و کارا بوده که برامد و برگزیده انتخابات و رقابت و تبلیغات انتخاباتی اخلاقی متعالی می باشند.
دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران