دیگر انتخاب پای دیوار نیست
امروز، انتخاب نه پای دیوار، بلکه پای رسانهها و شبکههای اجتماعی رخ میدهد. این در حالی است که تا چند سال گذشته تبلیغات برای انتخابات خلاصه میشد در پوسترهای رنگو وارنگی که امروز جایشان را به کلیپهای کوتاه، پویانمایی، اینفوگرافی و محتواهای نوشتاری دادهاند.
به گزارش ایسنا، کسانی که انتخابات دورههای دوم، سوم و حتی چهارم شوراهای اسلامی شهرها را به خاطر دارند میتوانند فضای حاکم بر شهرهای آن روزها را با چهره شهرهای امروز در خلال انتخابات مقایسه کنند. روزگاری نه چندان دور در میان انتخابات، تمام نمای شهرها در در زیر لایهای از کاغذ دفن میشد.
حجم استفاده از کاغذ برای انتخابات شورای شهر و البته ریاست جمهوری به اندازهای بود که چند ماه پیش از آغاز انتخابات قیمت کاغذ در کشور دچار افزایشی حباب گونه میشد که این افزایش بلافاصله بعد از انتخابات به حالت قبل باز میگشت. البته به خاطر حافظه روانی بازار و البته اهمیت تبلیغات کاغذی که هنوز تا حدودی در انتخابات مطرح است این اتفاق رخ میدهد.
جای خوشبختی و امیدواری است که امروز دیگر انتخاب نه پای دیوار، بلکه در شبکههای اجتماعی و رسانهها رخ میدهد. این موضوع از چند جهت شایان اهمیت است. نخست اینکه تغییر راههای تبلیغات نشان میدهد سطح سواد سیاسی و رسانهای عموم مردم رو به افزایش است، این نقطه عطفی در تاریخ انتخابات در ایران است.
اینکه جامعه دیگر به پوسترهای انتخاباتی اهمیت چندانی نمیدهد، نشان میدهد توانسته شاخصها و پارامترهای جدیدی برای خود در انتخاب فرد اصلح تعریف کند. در این میان و با کنار رفتن تبلیغات پوستری نقش رسانهها از چند جهت پر رنگ میشود. این موضوع از یک سو سبب افزایش تاثیر گذاری رسانهها در سطح آحاد جامعه میشود و از سوی دیگر موجب توجه ویژه کاندیداها به رسانهها خواهد شد.
توجه بیشتر به رسانهها، چه از سوی کاندیداهایی که در آینده زمام امور را در دست خواهند داشت و چه از جانب مردم قدرت رسانه را به عنوان چشمان تیزبین جامعه و ناظران اجتماعی دوچندان میکند و همین امر باعث میشود مدیران خود را تحت نظارت احساس کنند و در اقدامات خود اهتمام بیشتری بورزند.
بازگشت مردم به رسانهها و البته آزادی رسانهها در چهارچوب قانون لازم و ملزوم یکدیگر هستند. چیزی که یک جامعه را در ابعاد فرهنگی و مدنی بهبود میبخشد تیراژ روزنامهها و کلیک رسانهها است، نه شعارهای انتخاباتی که بخش قابل توجهی از آنها قابل اجرا نیست.
افزایش سطح سواد رسانهای، اجتماعی و سیاسی و همچنین ایجاد نوعی نظارت دائمی بر مدیران تنها ثمره ورود تبلیغات به دنیای سایبر و رسانه نیست و شمار قابل توجهی درخت که برای تامین کاغذ مورد نیاز تبلیغات انتخابات قطع نمیشود نیز ثمره دیگر این تغییر است. درحالی که قطع درخت نیز تنها آسیب تبلیغات کاغذی نیست. تولید مقدار زیادی زباله، تغییر چهره شهر و دیوارهای پر شده با پوستر و خروج ارز از کشور به خاطر واردات کاغذ آسیبهای دیگر این نوع تبلیغات است.
در مقابل همه این محاسن، شبکههای اجتماعی نیز مشکلات خود را دارند. موجهای ناگهانی از اخبار و اتفاقات، عدم امکان نظارت دقیق بر رفتارهای طرفداران احزاب و گروههای مختلف در دنیای مجازی و گستردگی غیر قابل انکار تخلفات و دروغهای تخریبی، تشویقی یا تحلیلی از مشکلات این شبکههای رسانهای هستند.
برای جلوگیری از این مسئله لازم است مردم با افزایش سطح سواد رسانهای قدری آگاهتر با تبلیغات و محتواهای فضای مجازی روبهرو شوند. همچنین لازم است اخبار و اطلاعات را تنها از منابع رسمی و معتبر دنبال کنند و حتی جهت گیری و رویکرد همین رسانههای فعال و معتبر را نیز به خوبی بشناسند. مردم باید یاد بگیرند از نشر هرآنچه به دستشان میرسد خودداری کنند.
در انتخابات جاری بارها شاهد بودیم سند یا محتوایی درباره تخریب یک کاندیدای خاص ریاست جمهوری دست به دست و بعد از مدت کوتاهی، صحت آن تکذیب میشد. همچنین شاهد حمایتهای متعددی از جانب چهرههای شناخته شده و محبوب از یک کاندیدای خاص بودیم که آنها نیز خیلی زود با واکنش صاحب خبر مواجه میشد.
کار به جایی رسیده است که حتی یادداشتها و نوشتههایی از جانب افرادی خاص در شبکههای اجتماعی نشر داده میشد که هر فرد آگاهی میتوانست به راحتی عدم صحت آن را متوجه شود. اینکه این مطالب کذب و دروغ کجا ساخته و نشر داده میشوند گرچه مهم است اما در ریتم تند انتخابات قابل پیگیری نیست.
این موضوع نشان میدهد مهمترین آسیب تغییر شکل تبلیغات انتخاباتی در کنار همه محاسنی که دارد سادگی دروغ گفتن در این فضای رسانهای آزاد است.
فراموش نکنیم گروهی از افراد بی اخلاقی که در امواج انتخابات فعال هستند در میان خود ضرب المثلی دارند که میگوید: "دروغ بگو، تا حقیقت مشخص شود، تاثیرش را گذاشته است."