شرق نوشت: در حالی که اخبار و اقوال حاکی از این است که رئیس قوه قضائیه تصمیمی برای ترک ریاست این قوه به سمت قوه مجریه ندارد و رایزنیهای اصولگرایان با او برای ورود به انتخابات ۱۴۰۰ هم بینتیجه بوده است. او قبلا صراحتا گفته بود: «من به چیزی غیر از قوه قضائیه فکر نمیکنم».
حمیدرضا فولادگر، نماینده اصولگرای سابق مجلس گفته که با کاندیداتوری آقای رئیسی همه سلایق اصولگرایی روی حمایت او به اتفاق نظر میرسند، اما آنچه من اخیرا شنیدم آقای رئیسی نپذیرفته و پاسخ ایشان منفی است و میخواهد در همان قوه قضائیه اجرای برنامه پنجساله خود را دنبال کند. امیرحسین قاضیزادههاشمی، نایبرئیس مجلس و نماینده مشهد نیز از مخالفت رئیس قوه قضائیه با کاندیداتوریاش در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ خبر داده بود. ک
کانون دانشگاهیان ایران اسلامی، نخستین تشکلی بود که با انتشار بیانیهای از احزاب و تشکلهای اصولگرا خواست از دعوت این تشکل دانشگاهی برای حضور سیدابراهیم رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰ حمایت کنند. محمد حسینی، وزیر ارشاد احمدینژاد و دبیرکل این تشکل، آخرین بار گفته بود که هنوز رسما با رئیسی صحبت نکردهایم، اما بنا داریم صحبت و دلایل منطقی خود را مطرح کنیم. مشخص نیست آنها بالاخره موفق به صحبت با رئیسی شدند یا خیر، اما گویا دیگر رایزنیها هم تا این لحظه نتیجهای بیشتر از آنچه نایبرئیس مجلس گفته، نداشته است برای همین اصولگرایان مأموریت جدیدی برای رئیسی تعریف کردهاند. گویا قرار بر این شده تا او نقش راهبری و ریشسفیدی این جریان را ایفا کند؛ یعنی همان حلقه گمشده این سالهای اصولگرایی. لشکری با تعدد فرمانده که به سختی یک فرمانده حرف فرمانده دیگر را میخواند. از همین حالا مشخص است که وضعیت برای آنها بسیار شبیه سال ۸۴ است و برای همین نیاز به یک ناطقنوری دوم دارند تا از بین خیل نامزدهای بالقوه و بالفعلی که آمدن را تکلیف خود میدانند، به یک نفر برسند؛ وگرنه با لشکری از نامزد روبهرو خواهند بود. رخدادی که کار را برای شورای نگهبان هم که عادت به تأیید صلاحیت کمتر از انگشتان دو دست برای انتخابات ریاستجمهوری خواهد داشت، سخت خواهد کرد. اصولگرایان به این نتیجه رسیدهاند که اگر رئیسی قویا ماندن بر مسند قضا را بر اجرا ترجیح داد، از مقبولیت عام او بین بدنه و نخبگان این جریان استفاده کنند و همه را ذیل او گرد هم آورند.
رئیسی بارها گفته که در حال حاضر دغدغه مهمتری به نام بهنتیجهرساندن سند تحول قضائی دستگاه عدلیه را بر هر کنشگری سیاسی اولی میداند. اینکه ابراهیم رئیسی تا چه حد در مأموریت اخیر خود یعنی راهبری جریان اصولگرایی و ایفاکردن نقش شیخوخیت موفق خواهد بود و اینکه آیا ماجرای ۸۴ ناطق و تجربه شکست شورای نیروهای انقلاب اسلامی برای او تکرار میشود یا نه، نیاز به زمان دارد؛ اگرچه تفاوتهای زیادی هم بین شرایط سیاسی و اجتماعی سال ۸۴ و ۱۴۰۰ وجود دارد؛ هم آرایش سیاسی خود اصولگرایان و هم به لحاظ جایگاه و مقبولیت ناطق آن زمان و رئیسی این زمان. به نظر میرسد که رئیسی این روزها مقبولیت بیشتری بین اصولگرایان دارد تا ناطقنوری آن زمان. نکته مهمتر اینکه آن زمان این بیشتر تمایل شخص خود ناطق بود که در کسوت شیخ اصولگرایان ظاهر شود و دیگران از محضرش بهرهمند شوند. این پروژه خود او بعد از شکست ۷۶ بود که میخواست در پشت صحنه سیاست اصولگرایی نقش راهبری جوانترها را ایفا کند، برعکس الان که این جایگاه از سوی اصولگرایان دارد به رئیسی تقدیم یا پیشنهاد میشود. نکته بعدی اینکه ترس از تکرار ۸۴ و سربرآوردن یک هندوانه دربسته دیگر مانند احمدینژاد هم مانع این میشود که اصولگرایان این بار بیگدار به آب بزنند. منصور حقیقتپور اصولگرا گفته بود: «اگر رئیسی برای آمدن جدی باشد، میتواند این طیف را منسجم کرده و وحدتی ایجاد کند؛ در غیر این صورت، اصولگرایان حداقل سه، چهار نماینده خواهند داشت. در واقع برای ریاستجمهوری باید هندوانه بریده آورد؛ هندوانه سربسته به درد ریاستجمهوری نمیخورد. برخی از آقایان آمدند و دیدیم این هندوانههای سربسته شیرین درنیامدند!». ابراهیم رئیسی در انتخابات ۱۶،۹۶ میلیون رأی آورد. نظرسنجیهای اخیر هم نشان میدهد که او با فاصله از دیگر چهرههای این جریان جلوتر است.
احمدینژاد، قالیباف و سعید جلیلی با فاصله بعد از او قرار دارند. نتیجه همین نظرسنجیها درباره میزان محبوبیت او باعث شده بود که اصولگرایان به صرافت بیفتند تا از او درخواست کنند در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت کند؛ بهویژه که با این تیر دو نشان خواهند زد و در شرایطی که بعد از انتخابات مجلس، مسئلهای به نام کاهش مشارکت انتخاباتی آنها را هم تا حدی نگران کرده است، قادر خواهند بود تا نامزد خود را با رأی مقبول و تقریبا بالایی روانه پاستور کنند. برای همین منصور حقیقتپور گفته بود اگر رئیسی نیاید، کسی در آن حد و اندازه نیست. نخستینبار حمیدرضا ترقی هم به برنا گفته در نظرسنجیها رئیسی بسیار جلوتر از قالیباف است: «نظرسنجیهایی که از مرکز پژوهشهای مجلس گرفته تا بسیج، ایسپا و صداوسیما و… انجام شده است، نشان میدهد که وضعیت بیشتر حول محور سه، چهار نفر اول، یعنی رئیسی، احمدینژاد، قالیباف و محسن رضایی میچرخد». او گفته بود که به هر حال اگر رئیسی بخواهد وارد انتخابات ۱۴۰۰ شود، طبیعتا اصولگرایان باید تلاش بسیاری انجام دهند تا رهبری را راضی کنند که منع را از روی رئیسی برای پذیرش مسئولیت دیگر بردارند؛ بنابراین طبیعی است که کار مشکلی است. سیدحسین نقویحسینی هم گفته بود: «اصولگرایان تنها در صورتی به اجماع میرسند که آقای رئیسی نامزد انتخابات شود». یا حسن غفوریفرد که گفته بود «اقدامات بسیار شجاعانه ایشان در قوه قضائیه ظرفیت ایجاد سونامی رأی را دارد».
سیدمحمد حسینی هم گفته بود: «کانون دانشگاهیان بعد از چند ماه بررسی میدانی و تحلیل نظرسنجیهای متعدد پیرامون انتخابات ریاستجمهوری و کاندیداها، به این نتیجه رسیده که رئیسی بهترین گزینه و مورد وفاق نیروهای انقلاب است. ما بر این باوریم که رئیسی از پایگاه اجتماعی بالایی برخوردار است. نظرسنجیهای معتبر همه مؤید و بیانگر این واقعیت است که رئیسی در افکار عمومى مقبولیت دارد و فاصله زیادى با دیگر کاندیداهای اصولگرا دارد. ازاینرو ورود او به صحنه انتخابات برای موفقیت، ضمانت بیشتری دارد تا افرادی که معلوم نیست با اقبال مردمی مواجه میشوند یا نه! در واقع درباره محبوبیت و کفایت رئیسی، هیچ تشکلی در بین نیروهای انقلاب تردید ندارد؛ فقط بعضی از سر دلسوزی با استناد به برخی دلایل میگویند او در قوه قضائیه بماند بهتر است. ما هم در مقابل ادله روشن داریم که قوه مجریه اهمیت بیشتری دارد و در مقطع کنونی ضرورت ایجاب میکند که رئیسی سکان قوه مجریه را در دست بگیرد تا شاهد تحولی اساسی و فصلی جدید در روند اداره امور باشیم. رئیسی در حال حاضر بنا ندارد که به انتخابات وارد شود؛ چراکه میگوید منصوب رهبری در قوه قضائیه است و سند تحول را آماده کرده و باید آن را اجرائی کند. اما ما معتقدیم اگر یک مطالبه عمومی صورت گیرد و همگان به این نتیجه برسند که بهترین گزینه، رئیسی است؛ چراکه اگر او نیاید مشکلات عدیدهای از جمله تعدد کاندیداها و نرسیدن به توافق رخ میدهد که نتیجه آن واگذاری نتیجه به جریان رقیب است، بنابراین میتوان او را مجاب کرد که کاندیدای ریاستجمهوری شود». او هنوز مجاب به آمدن برای انتخابات ۱۴۰۰ نشده، اما شاید مجاب شود شیخ اصولگرایان ۱۴۰۰ شود.
جلیلی بهجای رئیسی؟
اخیرا تصویر پوستری در فضای مجازی منتشر شده که حاوی ترکیب کابینه احتمالی سعید جلیلی است؛ کابینهای که برخلاف حامیان و طرفداران جلیلی که او را مصداق دولت جوان انقلابی میدانند چندان هم جوان نیست. اگرچه از جلیلی برخلاف دیگر نامزدهای احتمالی و بالقوه ۱۴۰۰ طیف اصولگرایی نشانه صریح و واضحی مبنی بر قصدش برای ورود به انتخابات هنوز دیده نشده است، اما روندی که او از سال ۹۲ به این سو طی کرده، باعث شده که همواره در نیمکت ذخیرههای ریاستجمهوری دیده شود. نقشش در ساخت مجموعهای تحت عنوان دولت در سایه و رصد و نقد سیاستهای دولت روحانی و حملههای گاهوبیگاه او بهویژه به پرونده هستهای و برجام باعث شده که ظن نشستن بر صندلی پاستور هیچگاه از او دور نشود.
برخی میگویند او یکی از محتملترین گزینههای جبهه پایداری است در صورتی که آمدن ابراهیم رئیسی بهطور قطعی کنسل شود؛ اگرچه وضعیتش تا اینجا در نظرسنجیها چندان بالا نیست و نسبت به سال ۹۲ موقعیتی پایینتر دارد. نقویحسینی، نماینده سابق، مجلس گفته بود که سعید جلیلی مدعی نامزدی نیست، اما میگوید اگر اصولگرایان سر من به اجماع برسند به انتخابات وارد خواهم شد؛ ولی اگر اجماع نباشد او قصد ورود به انتخابات را ندارد. صحبتهایی شده است که اگر اجماع اصولگرایان روی قالیباف انجام شد و او برای ریاستجمهوری آمد، جلیلی میاندوره مجلس وارد شود و ریاست مجلس را بر عهده بگیرد؛ در همین جلسات مطرح شد که سعید محمد هم گزینه شهرداری تهران باشد که او واکنش نشان داد و گفت صرفا برای ریاستجمهوری وارد خواهم شد.