سخنگوی حزب اعتماد ملی گفت: حتما در انتخابات ۱۴۰۰، اصلاح طلبان بر روی نامزدی که اصلاح طلب باشد، اجماع خواهیم کرد، اگر حزب اصلاح طلبی از یک نامزد غیر اصلاح طلب حمایت کند باید مسئولیت آن هم بپذیرد و پاسخگو باشد.
اسماعیل گرامی مقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی در سومین نشست از سلسله جلسات انتخاباتی “جمهور” اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل گفت: به همه همفکران خودم در جبهه اصلاحات اعلام میکنم که ما به عنوان حزب اعتماد ملی، ضمن اینکه کاندید حزبی خواهیم داشت، مقید و متعهد به اجماعسازی هستیم و این خط قرمز ماست.
وی افزود: حزب اعتماد ملی همهی تلاش خود را برای معرفی نامزد خودش انجام میدهد و در عین حال بدنبال اجماع است.
اصلاح طلبان در۱۴۰۰حتما از کاندیدای اصلاح طلب حمایت میکنند
وی در پاسخ به این سوال که گمانه هایی وجود دارد مبنی بر اینکه علی لاریجانی به عنوان نماینده حزب اصلاحات در انتخابات۱۴۰۰ معرفی شود و آیا حزب شما از ایشان حمایت کند؟ اظهار داشت: حتما در انتخابات ۱۴۰۰، اصلاح طلبان بر روی نامزدی که اصلاح طلب باشد، اجماع خواهند کرد، اگر حزب اصلاح طلبی از یک نامزد غیر اصلاح طلب حمایت کند باید مسئولیت آن هم بپذیرد و پاسخگو باشد.
گرامی مقدم گفت: اصلاح طلبان در دوره قبل مجلس بر هویت اصلاح طلبی خود پافشاری کردند و با تجربه تلخ حمایت از آقای روحانی به این نتیجه رسیدهاند که منطقی است از کاندیدای اصلاح طلبی حمایت کنند که پاسخگوی آنان باشد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب اظهار داشت: درخصوص آقای لاریجانی که شخصیتی محترم و معتدل هستند باید بگویم که ما هنوز در مرحله مقدماتی هستیم.
زیر بار فشار پدر خوانده ها نمیرویم
وی ادامه داد: دوره فشار آوردن یک جناح سیاسی یا یک شخصیت ملی بر دیگر احزاب با این هدف که نامزد اصلی کنارهگیری کنند و از نامزد های دیگری که رای چندانی هم ندارند حمایت کنند گذشته است و تجربه سال۸۴ تکرار نخواهد شد و اصلاح طلبان در یک روند منطقی و مسئولیت پذیرانه بر سر یک نامزد ائتلاف خواهند کرد.
گرامی مقدم در پاسخ به این سوال که اگر نماینده حزب شما به هر دلیل توسط شورای نگهبان تایید نشود، امکان دارد که اصلاح طلبان بر سر کاندیدایی مثل آقای لاریجانی به تجیمع برسند، گفت: ما در انتخاباتی شرکت میکنیم که نامزدهای ما مورد تایید شورای نگهبان قرار بگیرند و در غیر این صورت دیگر مشارکت حزبی به شمار نمیآید. وقتی شورای نگهبان نامزد ما را تایید کرد، آن وقت با احزاب اصلاح طلب و همفکران خود در مسیز ائتلاف همکاری خواهیمکرد.
اصلاح طلبان شش دانگ حامی آقای روحانی بودند، هستند و خواهند بود
وی در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان که پرسید آیا احزاب اصلاح طلب حاضر هستند که بخشی از مسئولیت دولت آقای روحانی را بپذیرند؟ افزود: در شرایط فعلی نسبتی بین اصلاح طلبان و آقای روحانی وجود ندارد، چرا که تناسب این رابطه را دفتر آقای روحانی به هم ریخته است و عملا اصلاح طلبان در دولت آقای روحانی مسئولیتی ندارند.
گرامی مقدم اضافه کرد: اما در پرونده هستهای اصلاح طلبان شش دانگ حامی آقای روحانی بودند، هستند و خواهند بود. ما فقط مسئول بخشی هستیم که از آقای روحانی در آن دفاع کردیم و هیچ اصلاح طلبی نمیتواند از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کند. بنده به مردم گفتم که به آقای روحانی رای بدهند و مسئول رای خود هستم.
وی گفت: من در عملکرد آقای روحانی درمورد پرونده هسته ای کوچک ترین مشکلی نمی بینم.
برنامه اعتماد ملی برای دولت سیزدهم
وی درباره برنامه حزب اعتماد ملی برای دولت سیزدهم افزود: برنامه ما برای دولت بعدی بر اساس تولید خواهد بود. رهبری که سال ۹۹را سال رونق تولید نامیده اند بی راه نبوده است، قطعا در کشوری مثل ایران با این جمعیت و پتانسیل هاعظیمی که وجود دارد نباید صرفا بر اساس منابع زیرزمینی برنامه ریزی کرد.
گرامی مقدم گفت: نظام بانکداری در ایران را سم مهلکی برای اقتصاد میدانم، با این قوانین بانکی تولید به هیچ وجه ممکن نیست. اگر ما دولت را در اختیار بگیریم اولین اصلاحات ما در نظام بانکداری خواهد بود.
محمد هاشمی: هزینه سفرهای استانی نمایندگان صرف تامین سرپناه و اشتغال شود
محمد هاشمی درباره اتهامزنی یکی از رسانهها به رییس دولت اصلاحات در آستانه انتخابات، گفت: نظام جمهوری اسلامی برپایه اخلاق اسلامی است و در اخلاق و فرهنگ اسلامی اتهام زنی و دروغ از نواقص و گناهان کبیره است. هیچ مسلمانی حق ندارد به فرد دیگر اتهام بزند و او را تخریب کند.
وی با بیان اینکه در روایات حرمت مومن با خانه خدا برابر دانسته شده است، افزود: در آستانه انتخابات ترس از ضریب نفوذ و محوبیت برخی افراد شاهد حرمتشکنیها برخی دیگر با اهداف حزبی و جناحی هستیم.
برادر مرحوم آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی افزود: زمان حیات برادرم شاهد بودیم کسانی که اصلا به حساب نمیآمدند برای اینکه خودشان را مطرح کنند به بزرگان نظام توهین میکردند تا بگویند ما هم هستیم!
این فعال سیاسی یادآور شد: سه قوه مسوول اداره کشور هستند و قوه مجریه هم یکی از قوای کشور است. حال ما بیاییم همه مشکلات را بر عهده یک قوه بگذاریم دور از انصاف و اخلاق اسلامی است.
رییس پیشین صدا و سیما در پاسخ به پرسشی درباره عملکرد این رسانه، گفت: تبلیغات علیه نظام جمهوری اسلامی بسیار وسیع است. زمانی که به صدا و سیما رفتم ۷۵ رادیوی فارسی زبان علیه امام (ره) و انقلاب برنامه داشتند و تبلیغ میکردند آنها از کشورهای کوچکی چون کویت و آلبانی تا کشورهای بزرگ و مطرح برنامه پخش میکردند.
جناحهای سیاسی در انتخابات باید شرایط مساوی داشته باشند
هاشمی با یادآوری نرخ مشارکت پایین در انتخابات دوم اسفند ۹۸ مجلس یازدهم، افزود: انتخابات وقتی میتواند پرشور باشد که رقابتی باشد. در انتخابات رقابتی داشتن نامزد ملاک نیست بلکه جناحها باید شرایط مساوی و یکسان داشته باشند. علاوه براین مردمی که قرار است مشارکت داشته باشند باید نمایندهای برای حل مشکلات و معضلات خود داشته باشند. این شرایط در این انتخابات حاکم نبود و لیستهای دوجناح رقابتی نبود. نوع تبلیغات و سوگیری صدا و سیما و مباحث مطرح شده هم انگیزه مردم را گرفت. به طوری که در انتخابات گذشته این تحلیل را میان مردم می شنیدیم که میخواهند تا لیست خاصی برنده انتخابات شود.
عضو پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره به کارگیری جوانان در سطوح تصمیم گیری نظام تاکید کرد: استفاده از جوانان موضوعی مربوط به امروز و دیروز نیست. به ویژه در ابتدای انقلاب به دلیل نوپا بودن آن و با توجه به اینکه کادرهای حکومت گذشته قابل استفاده نبودند بیشتر نیروهای تصمیمساز و تصمیمگیر ما جوانان بودند. تجربه استفاده از نیروهای جوان در جمهوری اسلامی موفق بوده است.
هاشمی گفت: همان زمان هم از سرمایه نیروهای کارآمد غافل نبودیم و استفاده از افرادی چون مرحوم عالینسب در حوزه اقتصادی یا آقای عسگر اولادی در کابینه تجربهای موفق بود. حالا این گونه نیست اگر از جوان استفاده میکنیم افراد مجرب با سرمایه انسانی را کنار بگذاریم. تجربه آنها ثروت و سرمایه ملی است که باید از آن استفاده کرد و از هر کسی در جای خود استفاده کرد.
صوفی: مردم نباید از حق حاکمیت بر سرنوشت خود ناامید شوند
یک فعال سیاسی گفت: مردم طبق قانون اساسی باید بر سرنوشتشان حاکم باشند و نباید از این امر مایوس شوند.
علی صوفی در گفت و گو با ایسنا، اظهار کرد: تشکیل نظام جمهوری اسلامی از آرمان های ملت ایران بوده است؛ این آرمان در مقابل نظام شاهنشاهی که وابسطه به بیگانه بود و از طریق کودتا بر کشور حاکم شده بود، شکل گرفت. در کودتای ۱۳۳۲ یک دولت ملی ساقط شد و کاملا کشور دست بیگانگان بویژه آمریکا افتاد. یک دولت دست نشانده با یک نظام منحوس بر کشور ایران سیطره پیدا کرد و بعد از گذشت ۲۵ سال از کودتا مردم توانستند این نظام را سرنگون کنند.
وی در ارتباط با آرمان های تحقق یافته انقلاب اسلامی گفت: آرمان های نظام استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بوده است. با رای بالای ۹۸ درصد، مردم جمهوری اسلامی را انتخاب کردند و این نظام مستقر شد. استقلال نظام یک وجهاز سه وجه آرمان های انقلاب بود. در کنار آن “نه شرقی، نه غربی” هم قرار داشت. همه آرمان ها و شعارها حساب شده بود. انقلاب اسلامی یک آرمان تاریخی بود.
صوفی افزود: در آن زمان انقلاب هایی که در دنیا شکل می گرفت و پیروز می شد، وابسته به شرق بودند و انقلاب های کمونیستی نام داشتند. از طرف دیگر جهان قطب بندی شده بود. هیچ حرکت و انقلابی نمی توانست بدون خواست و حمایت دو بلوک شرق و غرب به پیروزی برسد، اما انقلاب اسلامی استثنایی و بر مبنای اسلام و خواست ملت مسلمان بود.
این فعال سیاسی ابراز عقیده کرد: از همان بدو تشکیل این نظام، تلاش های گسترده ای صورت گرفت تا نظام نتواند به اهدافش دسترسی پیدا کند. آن چیزی که الان بعد از ۴۱ سال محقق نشده است در درجه اول تحقق عدالت اجتماعی است. این موضوع انتظار اولیه مردم بود. این موضوع در چهل و یکمین سال انقلاب اسلامی متاسفانه نه تنها به عنوان یک حلقه مفقوده به جا مانده است، بلکه در نقطه مقابلش در بی عدالتی، تبعیض و اوضاع نا به سامان اقتصادی و ابر بحران ها قرار دارد.
وی افزود: متاسفانه امروز حاکمیت مردم بر سرنوشتشان با بعضی کج روی ها و برخی انحصارات چنان شده که در سال ۱۳۹۸ شاهد کمترین مشارکت مردم در انتخابات بودیم. مردم که طبق قانون اساسی باید بر سرنوشتشان حاکم باشند از این امر مایوس شدند و اگر این امر ادامه پیدا کند امید خود به انقلاب و نظام را از دست می دهند. این ناکامی بسیار بزرگی است. باید در مردم امید ایجاد شود، جلوی فسادهای عمیق گرفته شود و فاصله طبقاتی از بین برود. نباید شاخص فلاکت انقدر بد باشد. باید بتوانیم رابطه خوبی با منطقه داشته باشم. مردم باید در انتخابات احساس آزادی کنند و همچنین استقلالشان در مقابل کشورهای دیگر باید حفظ شود.
محسن هاشمی: حزب کارگزاران کاندیدا خواهد داشت
محسن هاشمی، رییس شورای شهر تهران به انتخاب گفت: زمانی که در کشور دو جناح چپ و راست وجود داشت و آیتالله هاشمیرفسنجانی به عنوان رییسجمهور انتخاب شدند، صراحتا عنوان کردند که چهرهای جناحی نیستند و با نیروهای توانمند دوجناح کار خواهند کرد.
محسن هاشمی، رییس شورای شهر تهران گفت: زمانی که در کشور دو جناح چپ و راست وجود داشت و آیتالله هاشمیرفسنجانی به عنوان رییس جمهور انتخاب شدند، صراحتا عنوان کردند که چهرهای جناحی نیستند و با نیروهای توانمند دوجناح کار خواهند کرد.
او افزود: وقتی به کابینه نخست ایشان نگاه می کنید کاملا این موضوع مشهور است که میانه روهای هر دوجناح حضوری پررنگ دارند، ایشان در سال ۱۳۸۴ نیز ایده اعتدال را به عنوان چکیده تفکرات خود مطرح کردند که آقای روحانی از ایده ایشان در سال ۱۳۹۲ استفاده کرد.
هاشمی گفت: نگرش آیتالله هاشمیرفسنجانی به مفهوم میانهروی به عنوان رویکرد سیاسی ومدیریتی خود یک سلیقه و نظر شخصی نبود، بلکه براساس شناخت ایشان از نگاه اسلام به امور شکل گرفته بود که در آیه “وجعنا کم امت وسطا” که امت اسلامی را امتی میانه و میانهرو توصیف کرده است، به صراحت طرح شده است.
او افزود: میانه روی، متعلق به یک جناح یا حزب خاص نیست، میانه روی یک رویکرد است، در یک جناح یا حزب سیاسی، نیروها ممکن است گرایشات متفاوتی به لحاظ شدت رفتار ومواضع داشته باشند که یک طیف را شکل می دهد، میانه روی به معنای پرهیز از افراط وتفریط در مواضع است.
هاشمی گفت: نیروهایی که براساس عقلانیت و منطق و بدور از هیجانات رفتار می کنند وتصمیم می گیرند می توانند به توسعه کشور در یک فضای کلان کمک کنند هرچند که گرایشات متفاوت سیاسی داشته باشند.
او افزود: علل افت مشارکت در انتخابات اخیر نیاز به تامل و تحلیل عمیق و علمی دارد و قطعا عوامل مختلفی روی آن موثر بوده است، شاید مهمترین علت ناامیدی مردم از اصلاح امور و وضعیت سخت اقتصادی جامعه است.
هاشمی گفت: بدلیل تحریم و رکود، بیش از شش دهک در محدود خط فقر قرار گرفته اند، ارزش پول ملی ظرف سه سال یک هفتم شده است و سفره خانوار با کاهش محسوسی مواجه گردیده است، عوامل سیاسی، اجتماعی وفرهنگی نیز قطعا تاثیراتی در کاهش مشارکت دارند.
هاشمی گفت: مهمترین پیام کاهش مشارکت ناامیدی مردم به کاهش مشکلات آنها از طریق صندوقهای رای است که این احساس و کاهش امید واعتماد عمومی، برای حاکمیت و حتی خود جامعه بسیار خطرناک است وباید حتما شکاف بوجود آمده که موجب این احساس شده است ترمیم گردد.
او افزود: ناکارآمدی در سه قوه یکی از علل کاهش مشارکت است، در طول دهه اخیر، هر دوجناح در دولت، مجلس و دستگاههای دیگر مسئولیت داشتهاند و به علل مختلف نتوانسته اند، رضایت جامعه را کسب کنند، اما مسایل خارج از کنترل جناحهای سیاسی، نظیر بدعهدی و یکجانبهگرایی ترامپ در سه سال آخر دولتش هم در مشکلات ما بسیار موثر بود و این رفتار نه تنها در رابطه با ایران، بلکه سایر حوزههای سیاست خارجی و مسایل داخلی آمریکا را نیز دچار چالش کرد.
هاشمی گفت: افکار عمومی متوجه این اتفاقات خارجی هست و انتظار ندارد که مسئولان تسلیم شود اما انتظار دارد حداقل بخشی از مشکلات که ریشه داخلی دارد و کم هم نیست اقداماتی که می توان با همت داخلی، در کشور فضای اشتغال ورونق ایجاد کرد، حل شود، از طرف دیگر وقتی با حریف بی منطقی مانند ترامپ مواجه هستیم باید مراقبت بیشتری نسبت به حرکات و اقدامات خود داشته باشیم و به سوی تنشزایی و ماجراجویی حرکت نکنیم مردم انتقادی نسبت به اظهارات برخی مسئولان وچهرههای سیاسی داشتند که با عدم توجه کافی به حساسیتها وپیامدها، موجب ایجاد مشکل در معیشت آنها می شد.
او افزود: جمعبندی صورتگرفته در کمیته سیاسی و شورای مرکزی کارگزاران تاکنون این بوده است که اولا رویکرد حزب در انتخابات برنامه محور است و برهمین اساس برنامه حزب در حال تدوین است و از کلیه کاندیداهای همسو نیز درخواست داریم برنامههای خود را جهت بررسی و انسجام بیشتر ارائه کنند.
هاشمی گفت: ثانیا حزب کارگزاران کاندیدا خواهد داشت اما تمایل دارد بصورت ترکیبی و جبههای در انتخابات فعالیت کند، یعنی اگر سایر کاندیداها تمایل به مشارکت وهمکاری داشته باشند در یک جریان منسجم با یکدیگر تعامل کنند و پس از تایید صلاحیتها و مشخص شدن کاندیداهای قطعی، کاندیداهای همسو با یکدیگر ائتلاف کنند و آرا را تجمیع نمایند.
او افزود: در یک نظام مردمسالار، قهر بخشی از جامعه با صندوق به معنای تضعیف نهاد انتخابات، کاهش کارآمدی حاکمیت وتضعیف جامعه ونهادهای مدنی است، پس همه دراین قهر بازنده اند و منافع ملی کشور آسیب می بیند.
هاشمی گفت: برای جلوگیری از این اتفاق و پیامدهای آن، باید هر بخش موثر وظیفه خود را انجام دهد، طبیعتا احزاب، گروههای سیاسی، جامعه مدنی و رسانهها بخشی از راهحل هستند، اما جامعه برای دریافت پیام امید و ترغیب به مشارکت در انتخابات منتظر اقدامات و تصمیمات معنادار از سوی حاکمیت نیز هست.
او افزود: یکی از علل فضای سردبودن سیاسی در ۵ ماه مانده به انتخابات، عدم مخابره همین پیام است که البته هنوز هم دیر نشده و رسانه ملی، مسئولان نظام و سه قوه میتوانند فضای مثبت را در جامعه ایجاد کنند.
منتجب نیا: احزاب نباید همه چیز را به رئیس دولت اصلاحات ختم کنند
فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: از آقای خاتمی انتظار می رود که اگر همان ” تَکرار می کنم” را می گوید حداقل بگوید “تَکرار می کنم” که مردم به اصلاح طلبان و احزاب و عصاره های ملت که در احزاب هستند رأی بدهند نه اینکه بگوید به لیستی که بنده امضا کردم رأی بدهید.
رسول منتجب نیا، دبیرکل حزب جمهوریت و چهره سیاسی اصلاحطلب در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین با اشاره به نقش سید محمد خاتمی در انتخابات ۱۴۰۰ و تاثیر تَکرار می کنم؛ گفت: بنده بر این باورم که در انتخابات، احزاب نباید همه چیز را به شخص آقای خاتمی ختم کنند و خودشان اظهارنظر نکنند. آقای خاتمی از حالا باید جمع احزاب و شخصیت های بانفوذ را حمایت کنند و آنها را در جامعه مطرح کنند چراکه اگر عمر نوح هم داشته باشیم یک زمانی است که دیگر نیستیم.
اگر به جای خاتمی بودم می گفتم به سراغ احزاب بروید
وی ادامه داد: بنابراین ما باید برای همیشه این کشور و آینده تاریخ بیاندیشیم از این رو اگر به جای خاتمی بودم می گفتم که دیگر دخالت نمی کنم و به سراغ احزاب بروید و اگر مسئله ای است رهنمودی را به طور کلی بیان می کنم تا احزاب خودشان تصمیم گیری کنند. این گونه نباشد که احزاب تصمیم گیری کنند اما بعد ببینیم آقای خاتمی چه می فرمایند یا آیا آن تصمیم را تایید یا رد می کنند. بنابراین این کار درستی نیست و غیردموکراتیک است. در واقع بنای سست و نادرستی است که اگر در تاریخ گذاشته شود آیندگان قضاوت خوبی نسبت به ما و شخصیت های ما نخواهند داشت.
خاتمی «تَکرار می کنم» را بگوید اما…
این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه از آقای خاتمی انتظار می رود که اگر همان ” تَکرار می کنم” را می گوید حداقل بگوید “تَکرار می کنم” که مردم به اصلاح طلبان و احزاب و عصاره های ملت که در احزاب هستند رأی بدهند نه اینکه بگوید به لیستی که بنده امضا کردم رأی بدهید؛ خاطر نشان کرد: در واقع آقای خاتمی باید حمایت خود را از احزاب اعلام کنند که اگر صورت گیرد کار ماندگاری است و به نظام حزبی کمک می کند. برخی اصلاح طلبان مخالف استقلال احزاب هستند
دبیرکل حزب جمهوریت در پاسخ به این سوال که ارزیابی او از این مسئله که بسیاری از چهره های اصلاح طلب از جانب آقای خاتمی سخن می گویند یا اینکه برخی قبلا مطرح کرده بودند که آقای خاتمی تحت تاثیر یکی دو حزب اصلاح طلب مانند حزب اتحاد ملت است، چیست؛ بیان کرد: بنده نه اسم کسی و یا نام حزبی را نمی برم.برخی اندیشه ای را که بنده اعلام کردم و معتقدم شخص آقای خاتمی همین اندیشه را دارد را قبول ندارند آنها موافق نیستند احزاب به صورت مستقل تصمیم بگیرند و نظر بدهند.آنها می خواهند سازوکاری ایجاد کنند که خودشان به جای احزاب دیگر تصمیم گیر باشند. شورای عالی سیاستگذاری که قبلا تشکیل و الان منحل شده بر همان اساس بود. در جلسه اول شورای عالی سیاستگذاری که ۴۰ نفر نشسته بودند یکی از دبیران کل حزب از جایش بلند شد و گفت که قرار بود از هر حزب، یک نفر باشد اما از یکی از احزاب، حدود ۱۴ نفر با عناوین مختلف حضور دارند. این کجای دموکراسی است که برخی تحت عنوان احزاب یا شخصیت حقیقی، یک سری احزاب کوچک و اقماری تشکیل دهند تا بتوانند در شورای تصمیم گیری، اکثریت را در اختیار داشته باشند.
برخی اصلاح طلبان زرنگی می کنند!
منتجب نیا افزود: به هر حال به تعبیری این زرنگی های برخی دوستان بود که هنوز هم دارند و نظرشان را به نوعی بر دیگران تحمیل می کنند. بنابراین اینها کار درستی نیست و اجازه بدهند احزاب فعالیت کنند. همه باید تلاش کنیم که احزاب قوی شوند نه اینکه آنها را کنار بگذاریم و جایگزینی برای آنها تعیین کنیم. بنابراین هستند افرادی تمامیت خواه و انحصار طلبی هستند که این کارها را انجام می دهند گاهی این انحصارطلبی در خودمان هم وجود دارد که باید آن را از زندگی مان حذف کنیم و تابع نظر جمع باشیم و در نتیجه نظام حزبی را بپذیریم.
عطاءالله مهاجرانی خطاب به اصلاح طلبان: تدبیر کنید در انتخابات ۱۴۰۰ پیروز می شوید
عطاءالله مهاجرانی در نامه ای به روزنامه شرق،به حمله این روزنامه به خودش که او را پشیمان از اصلاح طلبی خوانده بود پاسخ داده است.
او نوشته است:
در ابتدا به نظر میرسد نمیتوان از ترکیب «اصلاحطلبان رادیکال» استفاده کرد. اگر اصلاحطلب است، که دیگر رادیکال نمیشود. مثل تمثیل یا تعبیر تربیع دایره! اگر دایره است که مربع نیست و به عکس. پیداست میبایست از اصلاحطلبی و رادیکالیسم تفسیری داشته باشیم تا ببینیم آیا این دو مفهوم میتوانند با هم جمع شوند و «خلافآمدی» تحقق یابد.
برخی از واژه «تندروی» استفاده کردهاند. اصلاحطلبانی که میخواهند با تندروی زودتر امر اصلاحات به سامان برسد. تندروی یا کندروی را با کدام معیار تعیین میکنیم و میسنجیم؟ آیا میتوان به لحاظ نظری اصلاحطلبی رادیکال را صورتبندی کرد و بر اساس چنان صورتبندیای، جریانهای سیاسی درون جبهه اصلاحات را از یکدیگر تمییز داد؟
دشواری از آنجا شروع میشود که اصلاحطلبان در طیف گستردهای حضور داشته و دارند. با جزرومدّ سیاسی، گاه حضور پررنگ در ساحت سیاسی و اداره کشور داشتهاند یا به محاق رفتهاند. اکنون که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ هستیم، میتوان این دوره را دوره بازیابی و بازبینی و نقد اصلاحات محسوب کرد تا اصلاحطلبان با نقد صریح و مدلل و بیتعارف خویش بتوانند حضوری دیگر در عرصه سیاسی کشور داشته باشند.
به نظرم اگر با تدبیر و هماهنگی و انسجام عمل کنند، احتمال دارد که در انتخابات ۱۴۰۰ پیروز میدان باشند؛ به شرط اینکه از نقد خود نهراسند و از غبارروبی خویش پریشان نشوند.
مطابق یک سنت شرقی ما معمولا خودمان را با تعارف و مجامله سرگرم میکنیم. به همین دلیل مسئلهها کهنه و مزمن میشود. فراموش میشود و ما در دایره صفر میگردیم و راه برونرفتی نمییابیم. توصیه میشود که به شکل فردی و اجتماعی یا در یک جریان سیاسی نباید صریح سخن گفت. دشمنان و رقیبان باخبر میشوند و شماتت میکنند. شبیه همان شیوهای است که به بیمار نباید گفت چه بیماریای دارد، ممکن است تمرکز خود را از دست بدهد و پریشاناحوال شود.به همین خاطر وقتی سعید حجاریان که به روایت تیتراول روزنامه صبح امروز: «مغز متفکر جریان اصلاحات» است(۱) از «مرگ اصلاحات» و «شکست اصلاحات دوم خرداد» سخن گفت. برخی بر او خُرده گرفتند که نمیبایست از تعبیر «مرگ» یا «شکست دوم خرداد» استفاده میکرد.
به نظرم جریان اصلاحات را باید بهعنوان یک پدیده ارزیابی کرد. دلایل بقا و توانایی و نیز تعلیق و محاق آن را جستوجو کرد. اگر سخن از مرگ اصلاحات یا شکست دوم خرداد مطرح میشود، باید بهجای وصف رخداد، دلایل و علل این شکست و مرگ را شناسایی کرد، تحلیلی روشن داشت، بر مبنای تحلیل استنتاج کرد و بر مبنای استنتاج راهی برای برونرفت از دو مقوله شکست و مرگ جستوجو کرد. بدیهی است که اصلاحات نمرده است و نیز شکست مطلق نخورده است. دچار عارضه و سکته و بیماری شده است. به گمانم مهمترین ضربه را حرکت اصلاحات از «جریان اصلاحطلبی رادیکال» خورده است؛ موضوعی که به نحو صریح و روشن کمتر مطرح شده است.
ممکن است از من بپرسید از کدام موضع میخواهم به نقد اصلاحات بپردازم؟ کجا ایستادهام؟ آیا چنین حقی برای نقد اصلاحات رادیکال دارم؟
یکم: من اکنون عضو هیچیک از جریانها و احزاب اصلاحطلب نیستم. اگرچه در سال ۱۳۵۹ از جمله با حمایت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به مجلس راه پیدا کردم. در سال ۱۳۷۵جزء جمع مؤسسان حزب کارگزاران سازندگی بودهام.
با برخی دوستانی که در تأسیس و تشکیل کارگزاران نقش داشتهاند، همچنان رابطه دوستانه دارم. اما در سال ۱۳۸۲ از عضویت در شورای مرکزی حزب کارگزاران استعفا دادهام. نگاهم به حرکت یا جبهه اصلاحات از موضع درونحزبی نیست.
دوم: کارنامه کاری و نیز تألیفاتم، بهویژه استیضاحم بهعنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مجلس اصولگرای دوره پنجم، مرا در ساحت یا قلمرو اصلاحطلبان قرار داده است. درواقع استیضاح تقابل روشن و همهجانبه راهبرد و رویکرد اصلاحطلبانه و اصولگرایانه به مقوله فرهنگ بود. در مجموعه کتابها و مقالههایی که منتشر کردهام. همین راهبرد و رویکرد اصلاحطلبانه را میتوان یافت.
سوم: از نقد اصلاحطلبی رادیکال و اصلاحطلبان رادیکال، گوشهچشمی به خشنودی جبهه مقابل یا مخالف یعنی اصولگرایان ندارم. یعنی نمیخواهم در سیاست جامه نو کنم و در جستوجوی جایگاه باشم. چنانکه جناب سیدناصر قوامی، رئیس کمیسیون قضائی مجلس ششم، قاضی سابق دیوان عالی و حاکم شرع سابق که باید با اتقان و سنجیده سخن بگویند، در مصاحبه با «شرق» نیتخوانی کرده و با شلختگی در اندیشه و بیان فرمودهاند: «مهاجرانی اصلاحطلبان را میزند، تا جایگاهی پیدا کند». پیش از این هم بهصراحت و مکرر گفتهام، جایگاه خود را در نویسندگی میدانم و از این جایگاه خشنودم و: خیز و بیا مُلک سنایی ببین!
چهارم: آیا نقد اصلاحطلبی رادیکال بهمعنای زدن اصلاحطلبان است؟ معنای این سخن این است که اصلاحطلبی نیاز به نقد ندارد. من چنین باوری ندارم. آندره مالرو در مقدمه کتاب ضدخاطرات، از این ضربالمثل بودایی استفاده کرده است: «فیل خردمندترین حیوانات است، هر غروب لحظاتی میایستد و روز سپریشده را مرور میکند».
گمان کنیم که حرکت اصلاحات، مثل یک موجود زنده میخواهد خویشتن را از سال ۱۳۷۵ و ۱۳۷۶، که انتخابات ریاستجمهوری با حضور سیدمحمد خاتمی رنگ و رونق و جلوه دیگری گرفت، تا انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰، تأملی داشته و این ۲۵ سال سپریشده را بازبینی کند. زدن اصلاحات، در حقیقت با جریان اصلاحطلبی رادیکال انجام شده است.
نقد میتواند، مانع خودزنی بیشتر و عمیقتر شود. پنجم: بدیهی است اصلاحطلبان که همواره از گفتوگو و ضرورت نقد و عقلانیت و رواداری سخن گفتهاند و بنا را بر دلایل قوی و نه رگهای گردن به حجت قوی نهادهاند، باید از گفتوگو و نقد استقبال کنند.
دستکم فرض کنند فردی که او را اصلاحطلب نمیدانند، میخواهد حرکت اصلاحات یا مواضع شخصیتهای اصلاحطلب را نقد کند. به دوستان اصلاحطلب توصیه میکنم به نقد سخن بپردازند. اگر در حرکت اصلاحات کاستی و آسیبی نبوده است، چرا سعید حجاریان که او را «مغز متفکر اصلاحات» خواندهاند، از «مرگ اصلاحات» و «شکست دوم خرداد»، سخن گفته است.
داوری اینجانب که در این سلسلهمقالهها خواهم نوشت، مبتنی بر پاسخ روشنی است؛ حرکت اصلاحات از اصلاحطلبان رادیکال آسیب دیده است. اصلاحطلبان رادیکال درواقع به پای خود شلیک کردند، زمینگیر و دچار سکته مغزی شدند. بار بلور اصلاحات در جاده هزارپیچ آزادی، مردمسالاری، رواداری، اعتلای اجتماعی و سیاسی، در موج اول و دوم، دو ضربه کاری: ۱- رادیکالیسم مطبوعاتی ۲- نفی و تخریب وجهه سیاسی و اجتماعی آیتالله هاشمیرفسنجانی، را در کارنامه خود دارد. ضربه سوم، ممکن است به همان تعبیر «مرگ اصلاحات» بینجامد و احیا یا نوسازی اصلاحات اگر هم در افق محال قرار نگیرد، امری بسیار دشوار و متعذر باشد و دیگر نتوان گفت: زنده باد اصلاحات!
روزنامه اعتماد:«ضرغامی» شبیهترین گزینه به «احمدینژاد ۸۴» است
اعتماد نوشت: صبحانههای کاری، لایوهای اینستاگرامی و پستهای متفاوت برای جلب توجه بیشتر، رویکردی شبیه به تاکتیکهای پوپولیستی محمود احمدینژاد در تبلیغات انتخاباتی ۱۳۸۴.
در آن دوره البته پوشیدن لباسهای ساده و ثبت عکسهای ظاهرا مردمی برای نشان دادن شعار دفاع از فقرا بازخورد بهتری داشت. اما عزتالله ضرغامی، رییس سابق سازمان صداوسیما تلاش میکند از ظرفیت فضای مجازی برای ساختن چهره متفاوتی از خود نزد افکار عمومی استفاده کند.
صبحانه کاری همراه با ابراهیم اصغرزاده، حسین کروبی، عموهای فیتیلهای، حجتالاسلام نقویان، مسعود کیمیایی و حتی عادل فردوسیپور قرار است تصویر متفاوتی از او بسازد؛ مدیری با پذیرش تنوع آرا و نگاههای سیاسی مختلف که از مسیر گفتوگو تعامل با جریانهای فکری کاملا متفاوتی را دنبال میکند و احتمالا بر همین اساس هم میتواند گزینه مناسبی برای ورود به انتخابات ۱۴۰۰ باشد، چراکه از مقبولیت لازم در بین گروههای مختلف سیاسی برخوردار است.
البته سوی دیگر ماجرا واکنشهای کاربران فضای مجازی به خوبی نشان میدهد که صبحانههای کاری متنوع و رنگارنگ دستاورد مطلوبی برای ضرغامی به همراه نداشته و احتمالا برخی از همین افرادی که آن سوی میز مشغول گفتوگو با او هستند نیز در انتخابات آتی به رییس اسبق سازمان صدا و سیما رای نخواهند داد.
صبحانههای کاری متنوع نمیتواند سبقه و کارنامه ضرغامی در نگاه جانبدارانه سیاسی به عنوان رییس سازمان صدا و سیما را پنهان کند. اتفاقا صدا و سیمای ضرغامی مظهر تکصدایی رسانهای در عرصههای مختلف خصوصا حوزههای فرهنگی و سیاسی بود. سیاست حذف و سانسور موجب شد ریزش مخاطبان در این دوران آغاز شود و در پایان دوره ریاست او به اوج خودش برسد. رویکردی که موجب کاهش چشمگیر تاثیرگذاری صدا و سیما در جامعه و در سوی دیگر تقویت موضع و فعالیت شبکههای ماهوارهای شد.
کارنامه ضرغامی در دوره ریاست صداوسیما به خوبی نشان میدهد که پسِ لبخندهایی که مقابل دوربینهای عکاسی نقش میبندد، اثری از رضایت چهرههای فرهنگی و تعامل با نگرش و سلیقههای متفاوت نیست. برخلاف اواسط دهه ۸۰ اینبار سیاستهای پوپولیستی احمدینژادی هم جواب نمیدهد، فضای مجازی معادلات رسانهای را به گونه دیگری رقم زده، تصویرهای ثبت شده با کامنتهای متفاوتی بازنشر میشود که خبر میدهد از سر درون. ژست انتقادی نسبت به برخی تحولات کشور نمیتواند تصویر رییسی را به فراموش بسپارد که نماد تکصدایی در رسانه ملی بود و کمترین انتقادی را تحمل نمیکرد. برای ساختن تصویر جدید شاید حداقل به یک دهه زمان بیشتر