مجلس و انتخاب نماینده (2): فلسفه وجودی مجلس یا پارلمان
حسین رمضانی خردمردی*
با مطالعه تاریخچه مجلس در مبحث پیشین، روشن میشود که پارلمان در انگلیس، برای کنترل قدرت شاه و جلوگیری از استبداد و زورگوییهای وی تشکیل شده است. این فلسفه وجودی پارلمان در واقع برای همه پارلمانها و مجالس دنیا صادق است؛ یعنی، یکی از کارکردهایی که پارلمان یا مجلس در قرنهای گذشته تا امروز و آینده ایفا کرده و میکند، کنترل و نظارت بر قدرت حاکمان یا قوه مجریه است. علاوه بر آن، به تدریج برای مجلس (پارلمان) کارکردهای دیگری نیز آشکار شد که در دو دسته کلی تقسیم میشود: «شرکت افراد بیشتری از جامعه در تصمیمگیری و قانونگذاری برای جامعه» و «اهمیت یافتن نظر مردم* در سیاست» (یا مردمسالاری و پاسخگویی در برابر ملت)؛ بنابراین، فلسفه وجودی مجلس به طور کلی سه کارويژه اصلی است:
کنترل و محدود کردن قدرت حاکم: بدین صورت که پارلمان یا مجلس، با اختیاراتی که در قانون اساسی کشورها برای آن تعریف شده است، بر عملکرد دولت (یا همان قوه مجریه) نظارت میکند و از این طریق از استبداد و ديكتاتوري هيأت حاكمه و قواي اجرايي (چه در نظامهای سلطنتی[1]، چه در نظامهای ریاست جمهوری[2] و چه در نظامهای پارلمانی[3]) جلوگیری میکند. در ایران نیز مجلس از اختیارات گستردهای برای کنترل و نظارت بر دولت برخوردار است که در بخش سوم این کتاب به آن اشاره میکنیم.
مشاركت افراد بيشتر در تصميمگيري برای کشور: یعنی به جای این که یک شخص مانند شاه[4] یا خاندان و نزدیکان و گماشتگان او برای کشور و ملت تصمیم بگیرند، افراد بیشتری که از میان مردم و توسط خود آنان انتخاب میشوند، در جایی به نام مجلس، جهت اتخاذ تصميمات مناسب و كارآمد و قانونگذاری بهتر براي توسعه و اداره مطلوب امور ملت(2) به شور و مشورت میپردازند.
اهمیت یافتن نظر مردم در سیاست: به این صورت که چون نمایندگان مجلس را مردم انتخاب میکنند، کانديداها برای جذب آرای بیشتر و انتخاب شدن به عنوان نماینده مجلس، سعی میکنند تا با طرح مباحث مورد نظر مردم به مجلس راه یابند و در صورت انتخاب نیز با پیگیری مطالبات مردم و انعکاس نظرات آنان، پشتیبانی مردم را همچنان حفظ کنند. این کارويژه مجلس، اگر به درستی اجرا شود، در نهایت باعث مشاركت مردم در فرآيند تصميمسازي براي كشور و استقرار حاكميت مردم در دولت میشود.
* دبیرکل ائتلاف کاندیداهای مستقل
* یا اهمیت یافتن افکار عمومی در سیاست.
1- نظامهایی که در آن سلطان یا شاه اختیارات گستردهای دارد و قدرت اجرایی در دست آنان است؛ مانند ایران دوره قاجاریه و پهلوی و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس.
2- نظامهایی که رئیس جمهور، مستقل از پارلمان و اکثراً با رأی مردم انتخاب میشود؛ مانند آمریکا، فرانسه و … .
3- نظامهایی که قدرت اجرایی در دست حزب یا احزاب اکثریت مجلس است؛ مانند انگلیس که رهبر حزب پیروز در انتخابات پارلمان، به عنوان نخست وزیر مأمور تشکیل کابینه میشود.
4– که اکثراً به صورت وراثتی انتخاب و از لیاقت کافی برای اداره کشور برخوردار نیستند.