هجمه به سیدحسن خمینی در آستانه انتخابات ۱۴۰۰

تحلیل و گفت‌و‌گوی جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران درباره هجمه به سیدحسن خمینی درپی طرح احتمال کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۰ را بخوانید.

پس از انتشار اخباری درباره کاندیداتوری سیدحسن خمینی، هجمه‌های زیادی از سوی کیهان و برخی رسانه‌های تندرو نسبت به ایشان صورت گرفت، دلیل این هجمه‌ها چه بود؟

به نظرم یکی از دلایل این موضوع، غربت اندیشه‌های امام در فضای مسلط بر جامعه امروز ماست. برخی گرایش‌ها که نهادهای رسمی تبلیغاتی را در کنترل دارند و متکی به ثروت و قدرت هستند، اندیشه‌های امام را کانالیزه می‌کنند و سعی بر این دارند که آنها را با رویکرد مورد علاقه خود به جامعه القاء کنند. اگر به دهه ۶۰ برگردیم و نگاهی به اندیشه‌های امام بیندازیم می‌بینیم که نگرش امام با آنچه امروز به نام ایشان در صداوسیما یا برخی رسانه‌های دیگر القاء می‌شود، تفاوت فاحشی دارد. برای نمونه دیدیم در نامه‌ای که به منشور برادری مشهور شد، امام چگونه به موضوع آزادی گرایش‌های مختلف در اجتماع نگریستند. زمینه آن نامه به جدایی مجمع روحانیون از جامعه روحانیت مبارز مربوط می‌شود. آنها از امام خواستند با توجه به تفاوت گرایش‌هایی که در حوزه‌های مختلف از جمله در حوزه اقتصادی و حوزه‌های دیگر وجود داشت، رهنمودی ارایه کنند. امام نیز با این انشعاب موافقت کردند و بر اختلاف آراء صحه گذاشتند و در عین حال به حفظ برادری تاکید کردند. زیرا این اختلافات منافاتی با وحدت نداشت. امام در آن نامه تصریح کردند: «در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می‌کند که نظرات اجتهادی- فقهی در زمینه‌های مختلف و‌‌لو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد.»

چرا با وحدت منافات ندارد به هرحال اختلاف در مقابل وحدت است؟ کمی بیشتر در این باره توضیح می‌دهید؟

اندیشه امام مبتنی بر وحدت در عین کثرت است. در واقع ایشان تکثر افکار و آراء را می‌پذیرند اما توصیه می‌کنند که همه در چارچوب منافع ملی و مصالح عالی نظام و جامعه، همگرایی کلان داشته باشند. امام در این نامه تأکید کردند: «انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه می‌شود. انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدایت دو جریان می‌شود. هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرای از انتقاد ببیند.»

با اینکه امام رهبری فراجناحی بودند، ولی می‌خواهم این سوال را مطرح کنم که نوع حمایت ایشان از جریان چپ چگونه بود و به نظرتان اگر امام امروز در قید حیات بودند با وجود تغییراتی که در نوع نگاه اصلاح‌طلبان ایجاد شده، چه رویکردی اتخاذ می‌کردند؟

تبار اصلاح‌طلبان امروز به اندیشه‌های امام در دهه ۶۰ برمی‌گردد و خوب است ببینیم در مقاطع حساسی که میان این دو طیف به گونه‌ای اختلافات اساسی نمود پیدا می‌کرد، امام در کجا می‌ایستاد؟ در سیر تحولاتی هم که اتفاق افتاده با مشاهده ردپاهای اندیشه امام می‌بینیم که ایشان همیشه سمت مردم بودند و طیف موسوم به چپ در آن دوره هم پیرو این خط بودند. مثلا در حوزه‌های مربوط به عدالت اجتماعی و مقابله با سیاست‌هایی که به تعمیق فاصله طبقاتی و فقر و غنا منجر می‌شود و در آن دوره مطرح بود و اصلا یکی از زمینه‌های انشعاب این دو تشکل نیز به اختلاف رویکرد در همین زمینه برمی‌گشت، در گفتمان امام مقوله عدالت اجتماعی بسیار پررنگ بود و واژگانی مانند مستضعفین، جنگ فقر و غنا، مرفهین بی‌درد و امثال آن از واژگان پرکاربرد در گفتمان امام بود.

طیف چپ اندیشه‌هایی تابع، پیرو و همسو با امام داشت و قابل پیش‌بینی است که اگر امام تا این دوره در قید حیات بودند، همان رویکرد را با لحاظ عنصر زمان و امکان و اقتضائات جدید ادامه می‌دادند.

مشخصا دلیل خشم و بغض عده‌ای نسبت به بیت امام چه می‌تواند باشد؟

این موضوع از این زاویه قابل بررسی است که برخی‌ها به صورت گزینشی آنچه مورد پسند خودشان است را به عنوان اندیشه امام در فضای رسانه به خورد نسل جدید می‌دهند. به نظر می‌رسد از آنجا که بیت امام و به‌طور ویژه آقای سیدحسن خمینی تبیین‌کننده اندیشه‌های امام در دوره جدید هستند، مورد غضب قرار دارند. خوشبختانه ایشان به لحاظ فقهی و اجتهادی پیشرفت خوبی کرده‌اند و بسیاری از فقها اجتهادشان را تایید کرده و به یادگار امام اجازه اجتهاد داده‌اند. کرسی تدریس آقای سیدحسن خمینی در حوزه نیز با استقبال خوبی مواجه است. دیدگاه‌هایی هم که درباره مسائل روز مطرح می‌کنند برای نسل جدید بسیار جذاب و به روز است. بنابراین سیدحسن خمینی مانند جّد خود سمت مردم قرار داشته و به مسائلی مانند حقوق مردم، آزادی مردم و کرامت انسانی توجه ویژه‌ای دارد.

نکته‌ای که یادگار امام را بیشتر مورد توجه قرار می‌دهد، استفاده ایشان از اجتهاد پویا در بستر زمان و مکان است که امام به عنوان یک متدولوژی مطرح کرده‌اند. ایشان نیز دارای همین رویکرد به مسائل فقهی هستند و تلاش‌های اجتهادی خوبی نیز در حوزه‌های مختلف داشته‌اند که منتشر شده است. به نظرم عمده مخالفت‌ها با ایشان از سوی کسانی است که در دهه اول انقلاب مورد طعن و نقد امام بودند. امام در مقطعی به خون دل‌هایی که از متحجرین خورده بودند اشاره کرده‌اند. از جمله اینکه طیف مذکور ظرفی را که مصطفی (فرزند امام) از آن آب می‌خورده نجس می‌دانستند. این طیف رویکردی منقولی و شبه اخباری‌گری داشتند. نقل بدون اعتنای کافی به عقل، که امام به عنوان متحجرین از آنها نام می‌برد. آیت‌الله سیدحسن خمینی نیز دارای رویکرد اجتهادی تحول‌گرا و پویا است و کسانی که از همان ابتدا در تقابل با اندیشه‌های امام بودند در حال حاضر نیز در تقابل با ایشان هستند.

درباره تحریف بیانات امام چه می‌توان گفت چرا که معمولا هتاکان به سخنان ایشان در مناسبت‌های مختلف اشاراتی دارند؟

درباره تحریف بیانات امام، تحریف هم همیشه بدین معنا نیست که سخن کسی را نقل نکنیم. بلکه گاهی با تقطیع اتفاق می‌افتد. یعنی با قطعه قطعه کردن و برش دادن بخش‌هایی از سخنان امام و به حاشیه راندن بخش‌های دیگر. با این کار جامعیت سخن ایشان را تحت تاثیر قرار می‌دهند و مهم‌ترین نوع تحریف هم همین شیوه است. می‌بینیم صرفا بخش‌هایی گزینشی از بیانات امام در مقاطعی خاص از تلویزیون پخش می‌شود و در روزنامه‌هایی شبیه کیهان هم به همین ترتیب بازنشر و برجسته می‌شود. به نظرم تبار کسانی که امام فرمودند قادر به اداره یک نانوایی کوچک هم نیستند در دوره جدید بازتولید شده است. بغض کیهان نیز بازتولید بغض همان متحجرین نسبت به امام است که در قالب هجمه به یادگار ایشان خودنمایی می‌کند.

مضمون یادداشت اخیر کیهان با مقاله‌ای که در دی ماه سال ۵۶ در روزنامه اطلاعات با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» علیه امام نوشته شد شباهت زیادی دارد. در آن مقاله که با نام مستعار احمد رشیدی مطلق منتشر شد اهانت‌های زیادی به امام شده بود. ازجمله اینکه امام را فردی معرفی می‌کند که «با وجود حمایت‌های خاص در سلسله‌مراتب مذهبی جایگاهی به دست نیاورده و در نتیجه در پی شهرت تلاش دارد خود را وارد سیاست کند.» ادبیات به‌کار رفته در این یادداشت به‌وضوح نشانگر عمق کینه رژیم نسبت به امام و هراس از محبوبیت روزافزون او در بین مردم بود و همین مقاله یکی از جرقه‌هایی بود که باعث شعله‌ور شدن خشم مردم و فراگیر شدن انقلاب شد. اکنون نیز در هر دوره‌ای که احتمالی برای نقش آفرینی سیدحسن خمینی و بیت امام در عرصه سیاسی مطرح می‌شود، جناح تمامیت‌خواه، از ترس احیای فرهنگ و رویکرد امام در دوران جدید و گسترش اقبال مردمی، هجمه‌های سازمان یافته‌ای را شروع می‌کنند. هجمه‌های اخیر در برخی رسانه‌ها و فضای مجازی نیز در همین راستا قابل تحلیل است؛ تازگی هم ندارد. از آنجا که سیدحسن خمینی با گرایشی حق مدارانه، در مقاطع مختلف اظهارنظرهایی در دفاع از حقوق مردم داشته است، عده‌ای احساس خطر می‌کنند و رو به تخریب می‌آورند. البته سطح تخریب‌ها در مقطع کنونی بیشتر شده است. اما با وجود همه تخریب‌هایی که صورت گرفته، نتایج نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که یادگار امام از محبوبیت بالایی در میان مردم برخوردار است.

این تخریب‌ها چقدر به بیانات اخیر ایشان در مراسم سالگرد آیت‌الله هاشمی مربوط می‌شود؟

تا جایی که اطلاع دارم جمله‌ای از سخنان ایشان در آن مراسم بازنشر شد که خواب از چشمان عده‌ای ربود. با اینکه معتقدم این جمله به معنای کاندیداتوری شخص سیدحسن آقای خمینی نیست و انتقادی کلی نسبت به موضوع شانه خالی کردن از مسوولیت بیان شده، ولی تفسیرهای مختلفی از آن شد از جمله اینکه ممکن است خود ایشان بخواهند به صحنه بیایند و نظر دیگری که منظور ایشان را دعوت از شخصیت‌هایی نظیر آقای خاتمی تفسیر می‌کند. ولی باید گفت این تخریب‌ها بیش از هر چیز نشان‌دهنده وزن بالای ایشان در معادلات سیاسی است.

به نظرتان اگر شخصیت‌هایی چون سیدمحمد خاتمی یا سیدحسن خمینی پا به عرصه بگذارند، چه تاثیری بر نتیجه انتخابات و میزان مشارکت مردم خواهند گذاشت؟

انتخابات مجلس در سال ۹۸ نشان داد که بخش قابل توجهی از مردم از صندوق‌های رای قهر کرده‌اند. این موضوع دلایل مختلفی داشت از جمله اینکه اکثریت مردم فضای انتخاباتی را رقابتی نمی‌دیدند. با اینکه مسائل اقتصادی، معیشتی و ناکامی‌های دولت از عمل به وعده‌های خود نیز وجود داشت، اما مردم وقتی حس کنند رایی که می‌دهند بی‌فایده است، از حضور پای صندوق‌های رای خودداری می‌کنند. بخش قابل توجهی از مردم وقتی نام ایشان مطرح می‌شود بارقه‌هایی از امید برای‌شان ایجاد می‌شود. فراموش نکنیم که در دوران ۸ساله اصلاحات، تورم به کمترین میزان خود رسید در حالی که رشد اقتصادی در بالاترین حد خود قرار داشت. در سطح منطقه‌ای و جهانی نیز بیشترین میزان تعامل را در آن دوران داشتیم. در حوزه آزادی‌های سیاسی و فرهنگی نیز جامعه ما متحول شد. سال ۷۶ با آمدن آقای خاتمی امیدی در لایه‌های مختلف جامعه، طبقات متوسط و ضعیف و جامعه مطبوعاتی و روشنفکران و دانشگاهیان ایجاد شد. حتی در لایه‌های نظامی نظیر سپاه پاسداران نیز آمارها نشان می‌دهند که درصد بسیار بالایی رای به آقای خاتمی اختصاص پیدا کرد. رای ۲۰ میلیونی ایشان در آن سال به ۲۲ میلیون در دور دوم افزایش پیدا کرد. در حوزه شفافیت و مبارزه با فساد نیز پس از جنگ، بهترین شرایط را در دوران اصلاحات داشتیم.

در آمارهای بین‌المللی نیز بهترین رتبه را کسب کرده بودیم. در داخل نیز کمترین میزان از فساد را داشتیم. بنابراین مردم این مسائل را از دوران آقای خاتمی به یاد دارند. اما متاسفانه بعد از سال ۸۴ همه مسائل دگرگون شد و مردم تفاوت‌ها را حس می‌کنند. اغراق نیست اگر بگویم که دوران آقای خاتمی، درخشان‌ترین دوران در توسعه و پیشرفت کشور بود. بنابراین نوستالژی دوره آقای خاتمی باعث می‌شود تا وقتی نام ایشان یا کسانی که با او هم‌سو هستند مانند سیدحسن آقا در سطح جامعه مطرح شود، باوجود تخریب‌های سازمان‌یافته‌ای که هم از سوی جناح تمامیت‌خواه و هم از سوی براندازان علیه ایشان صورت گرفته، امید زنده گردد.

امروز می‌بینیم گروه‌هایی از مردم دایما حرف از ناامیدی می‌زنند اما وقتی نام این بزرگان مطرح می‌شود، به سرعت عجیبی بارقه‌های امید در آنها دیده می‌شود. به همین دلیل می‌بینیم رقبا که سال‌هاست در پی یکدست کردن حاکمیت هستند به ویژه با طرح‌هایی نظیر اصلاح قانون انتخابات ریاست‌جمهوری، نگران می‌شوند. به نظر می‌رسد هموارکردن مسیر برای اندک‌سالاری جزو ماموریت‌های از پیش تعیین شده مجلس یازدهم شده است. لذا طبیعی است نام‌هایی که بتواند فضای یخ زده فعلی را همانند خرداد ۷۶، بشکند تندروها را وادار می‌کند تا همه توش و توان خود را برای تخریب آنها و فضاسازی برای ایجاد مانع بر سر راه‌شان به‌کار گیرند.

منبع: روزنامه اعتماد

شاید این مطالب را هم دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.