فقدان طرح جامع در شورای شهر تهران
علی صوفی*
انتخابات شوراهای شهر و روستا همانطور که در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی به اهمیت آن اشاره شده، یکی از مهمترین ارکان مدیریتی در سطح کشور است که مردم مشارکتی مستقیم در آن دارند. این درحالی است که اهمیت این مسئله در کلانشهرهایی مانند تهران که به نوعی یک ایران در ابعادی کوچکتر به حساب میآیند، از اهمیتی مضاعف و دوچندان برخوردار است.
به همین خاطر نخستین نکتهای که باید بدان توجه داشت، گذر از رویکردها و نگاههای خُرد به رویکردهای کلاننگر است. به گونهای که کلانشهری مانند تهران مادامی که فاقد رویکردهای کلان باشد، امکان حل معضلات و مشکلات آن وجود ندارد و همانطور که تاکنون شاهد آن بودهایم، بر دامنه این مشکلات روزبهروز افزوده خواهد شد. از همینروست که نگارنده معتقد است باید نسبت به مدیریت شهری نگرشی کلان داشت و از جزئینگریهای موجود که تحت عنوان تخصصی کردن اعمال میشود پرهیز کرد و در قالب یک نگرش سیستمی بر تهیه تمام لوازم و امکانات آسایش و آرامش مردم و حقوق شهروندی در قالب اجرای طرح جامع شهری یا طرح تفصیلی آن اقدام کرد. طرحهای جامع تمام نیازمندیهای شهری را بر لحاظ موازین علمی به صورت سهم سرانه در نظر میگیرند. نویسنده در کارنامه کاریِ خود 12 سال استانداری دارد که در 11 سال آن قائم مقام انجمن شهری بوده است. به همین خاطر به دلیل مسئولیتهایی که داشتهام در جریان از صفر تا صد کار شهرداریها بودهام. تجربه آن سالها نشان داده است طرحهای جامع شهری که تمام نیازهای شهروندان را در دل خود جای می دهند باید مبنای عمل در اداره شهرها باشد.
اگر بناست آنچه امروز به عنوان معضلات ترافیکی، زیست محیطی و اقتصادی در کلانشهر تهران از آنها یاد میکنیم مرتفع شوند، باید از این نگاه زیربنایی شروع کرده، یک مدیریت سیستمی را جایگزین مدیریت فعلی کرد و به صورت جزیرهای به مسائل نپرداخت. باید تمام شئونات زندگی مردم را دید و برای تقویت آنها راهکارهای جامع و کلاننگر تهیه کرد. از سوی دیگر شورای شهر باید به اندازهای توانمند باشد که بتواند شهرداریها را کنترل کند و از سیطره شهرداریها بر خود بکاهد و آن را از میان ببرد.