تحلیل صفار هرندی از وضعیت اصلاح‌طلبان

یک کارشناس مسائل سیاسی و فرهنگی گفت: «اصولگرایی رنگی بود که به سیمای بخشی از جامعه وفادار به آرمان‌های انقلاب زده شد و در مقابل جریان اصلاح‌طلب ایستاد.»
به گزارش فارس، محمدحسین صفارهرندی در نشست مدیران دانشگاه‌های پیام نور سراسر کشور که سه‌شنبه شب در سالن همایش‌های مجتمع یاوران مهدی(عج) منطقه جمکران برگزار شد، اظهارداشت: «عده‌ای از دلسوزان نظام و انقلاب با مشاهده وضعیت دوم خرداد به میدان آمدند و جبهه‌ای با نام اصولگرایی را تشکیل دادند و این عنوان رنگی بود که به سیمای بخشی از جامعه وفادار به آرمان‌های انقلاب زده شد.»

وی افزود: «مقدمات جریان اصولگرایی سال‌ها قبل در دفاع از نظام و انقلابی که دچار غربت شده بود، به صورت پراکنده و نامتمرکز شکل گرفته بود و بعد از واقعه 18 تیر87، نیروهای دلسوز و وفادار بیشتر هماهنگ شدند و فعالیت‌هایشان به صورت سازمان یافته شکل گرفت و شاید بتوان گفت کسانی که توانستند آن فتنه عظیم را مهار کنند، همین نیروهای برخاسته از مردم بودند.»

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت نهم ادامه داد: «جریان اصول‌گرایی متولد شده با اینکه در بستر جریان راست سابق متولد شد، اما سنت‌هایش به کلی متفاوت از سنت‌های پیشین بود و حتی عنوان آن هم از دل مردم برخواست و به صورت تدریجی نهادینه شد.»

مشاور فرمانده سپاه پاسداران با اشاره به پیروزی‌های اصولگرایان و شکست‌های پی درپی اصلاح‌طلبان در انتخابات‌های متعدد، گفت: «جبهه اصلاح‌طلبان در انتخابات سال 88 با مشاهده این وضعیت و برای اینکه بتواند در مقابل این حرکت مردمی ایستادگی کند اقدام به ائتلاف با جریانات ضد انقلاب اعم از کشورهای بیرونی و جریانات ایرانی مبارز و معاند از اجناس مختلف از سلطنت‌طلب گرفته تا منافق و تفکرات دیگر کرد.»

صفارهرندی تصریح کرد: «‌حوادث پس از انتخابات سال 88 که منجر به تقویت پیوند میان جریانی از انقلاب و جریانی بیرون از انقلاب شد، سرمنشاء تغییر و تحول مبنایی محیط سیاسی کشور است و در این دوره شاهد حرکت ملی برای نجات انقلاب از دست مخالفین بودیم که حرکت مردم در نهم دی و 22 بهمن 88 گواه این امر بود.»

وی با بیان اینکه امروز در آستانه انتخابات با آزمون دیگری در سپردن مسئولیت‌های کلیدی کشور مواجه هستیم، عنوان کرد: «از اردوگاه اصلاح‌طلبی سه گرایش را مشاهده می‌کنیم که خودنمایی می‌کند.»

این کارشناس مسائل سیاسی تاکید کرد: «یکی از مباحث آنها تحریم انتخابات است که بحث تحریم متعلق به جریان ضدانقلاب حاشیه نشین جبهه اصلاحات است و آنها با برآورد خودشان بر طبل تحریم انتخابات می‌کوبند و این تفکر را در جامعه پیاده می‌کنند که چون هیچ نفعی در ساز و کار درونی نظام نداریم در این عرصه ورود پیدا نمی‌کنیم.»

وی گروه دوم را افرادی خواند که بر خلاف تفکر تحریم انتخابات عمل می‌کنند و گفت: «این افراد معتقدند چون نظام را پذیرفته‌اند و چارچوب‌های آن را قبول و به آنها وفادارند، خروج از حاکمیت و نظام را امتیاز نمی‌بینند و قائل به حضور در انتخابات هستند.» 

صفار‌هرندی در ادامه به تبیین گرایش دسته سوم اصلاح‌طلبان پرداخت و اظهارداشت: «گروه سوم کسانی هستند که به مشارکت مشروط در انتخابات تکیه می‌کنند و مدعی‌اند اگر اسباب حضور واقعی‌شان در صحنه فراهم باشد و تمام کسانی که در جریان انتخابات سال 88 محکوم و زندانی شده‌اند آزاد شوند، در صحنه حاضر می‌شوند و معتقدند اگر اینها فراهم نشود، نفعی از شرکت در انتخابات نمی‌برند، اگر چه از لفظ تحریم هم استفاده نمی‌کنند.»

وی عنوان کرد: «واقع امر این است که روح پیامی که کلیت جناح اصلاح‌طلب سابق منتشر می‌کنند، حضور در انتخابات است و گفته آنها در جلسات داخلی‌شان هم همین است که این نظام پابرجاست و احتمال از میان برداشته شدنش هم وجود ندارد و هرکس از ساز و کارهای نظام خروج پیدا کند، مرگ سیاسی خودش را برای همیشه در مناسبات داخلی رقم زده است.»

این کارشناس مسائل سیاسی افزود: «افرادی مانند موسوی و کروبی با تند‌روی‌ها و بی‌توجهی به مسائل این جبهه، موتور اصلاحات را سوزانده و آن را از حرکت انداختند.»

وی افزود: «برخی اصلاح‌طلبان طوری وانمود می‌کنند که عدم حضورشان در انتخابات موجب برگزاری انتخاباتی بی‌رونق و بدون نشاط سیاسی می‌شود در حالی که خود اصلاح‌طلبان در ارزیابی‌های داخلی‌شان این طور نیست و معتقدند که نظام توانایی این را دارد که حتی بدون حضور اصلاح‌طلبان انتخاباتی قابل قبول داشته باشد.»

صفارهرندی خالی شدن دست اصلاح‌طلبان از لابی‌گرهایی که در موقع مقتضی با وساطت‌هایشان می‌توانستند وضع این جبهه را سامان دهند را یکی از خسارات بزرگ این جریان دانست و گفت: «در راس این افراد آقای هاشمی‌رفسنجانی قرار داشت که زمانی وساطت‌های او توان این را داشت که راهی برای بخت بیشتر جریان اصلاح‌طلب باز کند، اما به دلایل مختلف کار به جایی رسید که وی از وزن پیشین خودش خالی شد و امروز حداکثر 50 درصد اعتبار قبل را دارد و گواه این مساله، سقوط ایشان از جایگاه ریاست مجلس خبرگان توسط افرادی بود که یک سال قبل با دلبستگی به او رای داده بودند و در اینجا به صورت یکپارچه وی را از ریاست مجلس خبرگان کنار گذاشتند.»

شاید این مطالب را هم دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.