اصل قرآنی شورا
دکتر فردین روزبهانی*
تشكيل شوراها به عنوان يكي از برنامه هاي اصلي انقلاب اسلامي در دوران مبارزه از سوي امام خميني رهبر كبير انقلاب عنوان گشت و اين موضوع به يكي از خواست هاي مردم در طول دوران مبارزه تبديل گرديد.
با پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل اولين مجلس خبرگان براي تدوين قانون اساسي و با تلاش پيگير و مجدانه حضرت آيت الله طالقاني اصل ششم، هفتم و اصول يكصدم الي يكصد و ششم قانون اساسي موضوع شوراهاي اسلامي به عنوان يكي از اركان نظام جمهوري اسلامي ايران مطرح و تثبيت گرديد. مرحوم آيت الله طالقاني گهگاه در خطبه هاي نماز جمعه و محافل و مجالس ديگر مراتب نگراني عميق خود را از به تعويق افتادن و عدم استقرار اين اصل ابراز مي داشت، به طوري كه بعد از رحلت آن بزرگوار مردمِ ماتمزده فرياد مي زدند: «پيام طالقاني شهادت است و شورا». به اين ترتيب زمينه ذهني و قانوني اين آرزو برآورده شد و شكل خارجي آن قالب گيري گرديد تا به خواست خدا تجسم عيني و تحقق عملي پيدا كند.
از آنجا که موضوع شورا كه از اركان اصلي و اساسي حكومت اسلامي است، در همان حال روزهاي آغازين انقلاب اسلامي و پيرو يك مصوبه از سوي شوراي انقلاب و با تلاش جهاد سازندگي شوراهاي اسلامي روستا و شوراهاي اسلامي كار تشكيل گرديد. اما اين شوراها به دليل بحران هاي روزهاي آغازين انقلاب و عدم وجود قانون مناسب متوقف ماند.
اولين قانون شوراهاي اسلامي كشور در سال 1361 از تصويب مجلس شوراي اسلامي گذشت. پس از آن اين قانون در 5 نوبت دستخوش تغييرات و اصلاحاتي گرديد و نهايتاً آخرين اصلاح آن در پنجمين دوره مجلس شوراي اسلامي در سال 1375 انجام شد.
پس از تشكيل دولت آقاي خاتمي مقدمات انتخابات شوراهاي اسلامي فراهم شد و در 17 اسفند سال 1377 اولين دوره انتخابات سراسري شوراهاي اسلامي كشور با استقبال چشمگير مردم در بيش از 40 هزار حوزه انتخاباتي برگزار گرديد و نهايتاً حدود 200 هزارنفر از منتخبين مردم جهت اداره امور شهرها و روستاهاي كشور به عنوان عضو شوراي اسلامي شهر يا روستا برگزيده شدند.
از مهمترین دلایل شکل گرفتن نهاد مدنی و حاکمیتی شوراها مطابق با اصول قانون اساسی و حتی با توجه به تجربیات جهانی، تحقق حقوق شهروندی و رفع نارساییها در این خصوص است. بر اساس اصل هفتم و فصل هفتم قانون اساسی لازم است شوراها در اداره امور محل، روستا، شهر، بخش، شهرستان و استان، مشارکت مردم را جلب کنند، از تبعیض جلوگیری نمایند، به عنوان نمایندگان مردم از حقوق همه گروهها و افراد صیانت نمایند، به عنوان نماینده مردم بر وضع مقررات محلی بپردازند و در نهايت بر امور و بر اجرای امور نظارت اثربخش داشته باشند.
علاوه بر آيات روشن و محكمي كه بر لزوم اين امر در اداره جامعه تأكيد دارد، احاديث و روايات فراواني از رسول اكرم(ص) و ائمه اطهار (عليهم السلام) در اين مورد نقل شده كه نمي توان به راحتي از كنار آنها گذشت.
پيامبر اكرم(ص) در يكي از احاديث تنها تمدن و جوامعي را شايسته حيات و تداوم تاريخي شمرده كه شورا يكي از لوازم زندگي اجتماعي آنها بوده باشد. گويي در غير اين ها صورت جامعه دوام و قوامي نخواهد يافت:
«اذا كانَت اُمرائُكُم خياركُم و اَغْنياء كُم سمحاءكُم و اُموركُم شُوري بينَكُم فَظَهرُ الاَرضِ خيرٌ لَكُم من. بطْنها»
هرگاه امراي شما نيكان شما و توانگران شما بخشندگانتان باشند و كارهايتان با شورا برگزار شود، (در چنين شرايطي) پشت زمين از زير زمين براي شما بهتر است (شايسته حيات هستيد)!
محقق متتبع آقاي رضا استادي در « شورا در قرآن و حديث» كتاب خود به نام دلايل مشورت پيامبر را به شرح زير خلاصه كرده اند:
1. شخصيت دادن به امت (با توجه، عنايت و احترام به آنها).
2. آزمايش اصحاب (تشخيص صاحب نظران خيرخواه از فرصت طلبان منافق).
3. رشد فكري مردم (پرورش استعدادهاي بالقوه اصحاب).
4. استفاده از تأييد مردم (تا احساس تحميل و اجبار نكنند و خود را شريك در تصميم بدانند).
5. آگاه شدن مشورت شوندگان (تا ضمن بررسي نظريات، آراء خود را تصحيح كنند و اشتباه و اختلاف برطرف گردد).
6. اينكه بدانند حكومت او استبدادي نيست (تا پذيرش برنامه هاي او براي امت سنگين نيايد).
7. اينكه در صورت شكست انتقاد بيجا نكنند (سهيم شدن در نيك و بد حوادث).
8. اينكه بدانند خلق خدا نزد او احترام دارند (رهبران بايد خود را خادم خدا بدانند نه قيم و فرمانده بي چون و چرا).
9. تا مردم بدانند نظرخواهي از ديگران عيب و عار نيست (با مشاهده مشورت رسول كه عالم ترين است تكبر خود را كنار بگذارند).
10. تا امت به او تأسي كنند (و ميان رهبران آينده امت، شورا رسم و نظام حكومتي گردد).
دلايل فوق نشان می دهد با اينكه پيامبر از مشاوره با مردم بي نياز بود، اما به خاطر رحمت الهي و به توصيه پروردگار نظام جامعه را در مسايل اجرايي بر شورا استوار مي كرد.
در آيه 233 سوره بقره، خداوند پدر و مادر را در مورد (از شير گرفتن) فرزند به مشورت توصيه مي كند. آيا خداوندي كه به پدر و مادر با همه علاقه و عاطفه اي كه به فرزندشان دارند، اجازه نمي دهد در امر تربيت و پرورش فرزندشان استبداد به خرج دهند و مي فرمايد با هم و يا با ديگران مشورت كنند، در اداره يك كشور و يك امت اجازه مي دهد يك يا چند نفر مستبدانه و بدون شور و مشورت بر آنها حكومت كنند!؟ در حالي كه عاطفه حاكم نسبت به مردم هيچگاه به اندازه عاطفه پدر و مادر نسبت به فرزندشان نيست؛ به گفته مرحوم طالقاني: «از نظر قرآن و از نظر اسلام هر خانه اي بايد يك مركز شورايي باشد، هر دهكده و هر گروهي بايد در كارشان يك شورايي داشته باشند. شما ملاحظه مي كنيد در قرآن، درباره زندگي خانوادگي يعني شير دادن بچه كه هيچ به چشم نمي آيد و از نظر مردم مسئله مهمي هم نيست مي گويد با مشورت بايد باشد… چه رسد به اداره يك دهكده، چه رسد به اداره يك شهر يا كشور، همه بايد واحدهاي شورايي باشد.
آيا خود پيغمبر اكرم احتياج به شورا داشت؟ ما از جهت وحي، و همه دنيا از جهت قدرت تعقل و برتري فكري رسول خدا، همگي معترفيم كه رأيش صائب بود و داراي صائب ترين رأي ها بود، مع ذلك به خود پيغمبر خطاب مي كند:،« وشَاوِرهم في الأَمرِ »: يك عرب بياباني را ناديده نگير، بگذار او احساس شخصيت كند كه در سرنوشت خودش دخالت دارد. هر فردي يك ديدي براي خودش دارد كه در شورا ديدش را به تو منتقل مي كند، پنج نفر يعني پنج عقل، پنج نور كه با هم جمع بشود مسلماً شعاع و پرتوش بيشتر از يك نور است. » (از آزادي تا شهادت، صفحه 472)
آنگاه كه حكم خدا مطرح بود، پيامبر كوچكترين مشورتي نمي كرد، اما در اجراي حكم خدا از آنجايي كه به سرنوشت مردم و خودسازي آنها مربوط مي شد، سنت رسول الله بر شورا قرار مي گرفت و به رأي اكثريت تن مي داد.
اين شيوه مديريت جامعه و زمامداري رسول اكرم بود. در بخش هاي ديگر مديريت نيز، در زمان ما بالاخره يك نفر جمع بندي و نتيجه گيري مي كند.
كودكي كه مي رود راه رفتن بياموزد، به كرات زمين مي خورد و مجروح مي شود، اما بالاخره به پاي خويش مي ايستد، حركت مي كند و مستقل مي شود. ما نيز براي بارور ساختن انقلاب شكوهمند اسلامي خويش چاره اي جز مراجعه به مردم و استقرار نظام شورايي نداريم.
* دکتر فردین روزبهانی عضو هیئت علمی دانشگاه