بایدها و نبایدهای کاندیداتوری جوانان در انتخابات شوراهای شهر

محمد امین خوش‌نیت

 

در جریان ثبت نام کاندیداها برای انتخابات شوراها از آمار متقاضیان مجرب کاسته شده و بر آمار جوانان علاقه‌مند به «شورانشینی» که از آن می‌توان ذهنیتی نظیر پشت میز نشینی و انجام کارهای ستادی و نه عملیاتی را برداشت کرد که این از عوارض ظهور خشت‌های خام بر دیواره‌های سیاسی شهر است.

به گزارش فارس، «تحلیل آماری» داده‌ها و اطلاعات و استخراج نتایج از فرآیند آمار به دست آمده در هر مطالعه و پژوهشی می‌تواند اطلاعات ذی‌قیمت و ارزشمندی را در اختیار مدیران، کارشناسان و برنامه‌ریزان اجتماعی و سیاسی قرار دهد.

به عنوان مثال وقتی اعلام می‌شود که 70 درصد بانوان ایرانی دچار عارضه کم تحرکی و فقر حرکتی هستند می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که طی سال‌های آینده بیماری‌های حرکتی و پوکی استخوان دامان بسیاری از زنان ایرانی را خواهد گرفت و یا وقتی اعلام می‌شود که ضریب زادآوری در کشور ما در سال‌های اخیر کمتر از دو درصداست به مفهوم آن است که «تک فرزندی» و کاهش شدید جمعیت جوان و مولد در سال‌های آتی جامعه انسانی ما را تهدید می‌کند. با این رویکرد می‌توان نتایج حاصل از ترکیب جمعیتی ثبت‌نام کنندگان در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا را مورد کنکاش و تحلیل آماری قرار داد.

بر اساس اعلام نظر رئیس ستاد انتخابات آذربایجان‌شرقی، حدود 36 درصد از ثبت نام کنندگان این دوره از انتخابات را افراد زیر 30 سال تشکیل می‌دهند. این اشتیاق و علاقه جوانان می‌تواند برای بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران سیاسی نشانه‌های خوبی در مورد درصد بالای مشارکت جوانان در امر برنامه‌ریزی مسائل شهری باشد. اما از نظر کارشناسان شهری و تحلیلگران اجتماعی علائم مثبتی ارزیابی نمی‌شود! این آمار را می‌توان از چند بعد مورد کنکاش قرار داد اما مهمترین احتمالات ذهنی این اعداد و ارقام می‌تواند این باشد که:

اغلب این جوانان از داشتن شغلی مناسب محرومند و آنها به دنبال یافتن شغلی پر درآمد با جایگاه شغلی دارای احترام در اجتماع یا برای خود و یا برای اطرافیان خود برای عضویت در شورا رغبت نشان داده‌اند!

برخی برای پاسخ دادن به هیجانات دوران جوانی به این سمت و سو کشیده شده‌اند!

برخی برای اثبات توانایی‌های خود و یا شاید هم تمرین انتخاباتی و کسب تجربه سیاسی ـ اجتماعی برای حضور در سال‌های آتی ثبت نام کرده‌اند!

اما دلیل و هدف اصلی ثبت نام کنندگان هر چه که باشد یک نتیجه ناخوشایند دیگر را هم از آن برداشت کرد و آن اینکه کار شورایی و برنامه‌ریزی و سیاستگذاری، در تمام جوامع کاری ستادی و با درجه ی ریسک پایین به شمار می‌آید. در این نوع مشاغل برآیند نظرخواهی‌ها و تجارب برنامه‌ریزان و تلفیق تجربه و تخصص مدیران می‌تواند برنامه‌های میان مدت وبلندمدت اجرایی را برای جامعه و شهر طراحی و به دست مدیران اجرایی سپرده می‌شود.

در این مرحله افراد جوان و نیروهای کارآمد و خلاق که از قضا از قدرت مانور و میل به ریسک بالایی برخوردارند برنامه‌های شورا را که پیش از این بر روی کاغذ و نقشه بود بر سطح زمین و شهر عملیاتی می‌کنند.

بااین توصیف کاملا می‌توان به این نتیجه رسید که متاسفانه در جریان ثبت نام کاندیداها برای انتخابات شوراهای شهر و روستا، از آمار متقاضیان مجرب و میانسال کاسته شده و بر آمار جوانان علاقه‌مند به «شورانشینی» که از آن می‌توان ذهنیتی نظیر پشت میز نشینی و انجام کارهای ستادی و نه عملیاتی ! برداشت کرد افزوده شده است! کاری که با شور جوانی و خصیصه‌های سنی این رده‌ سنی سازگاری و تناسب ندارد. 

از این رو است که با آسیب‌شناسی علل رویکرد جوانان برای حضور پر اشتیاق در راس هرم برنامه‌ریزی و کار شورایی می‌توان به این نتیجه رسید که متاسفانه روند و سیکل حاضر نه تنها مثبت نیست که کاملا معیوب است. اگر قرار باشد همه آن جوانانی که آرزوی جلوس بر کرسی‌های پارلمان شهری را در سر می‌پرورانند دست از تلاش شبانه‌روزی و کاربرد ریسک و ابتکار و نوآوری برداشته و به کارهای کم زحمت و ستادی بپردازند پس چه کسانی کارهای اجرایی و مدیریت عملیاتی را در شهرها عهده‌دار خواهند بود؟ با این حساب باید منتظر ماند تا کارهای اجرایی نیز به دست افراد پا به سن گذاشته‌ای دنبال شود که دیگر توانی برای نشان دادن خلاقیت‌ها و تجلی توانایی‌های خستگی ناپذیر خویش ندارند و دوران ریسک و آزمون و تجربه آنها گذشته است. جابه‌جایی مشاغل و حرف و تغییر موضع نیروهای یک سازمان عریض و طویل می‌تواند بنیان‌های آن سازمان را در میان مدت فرسوده کرده و کارآیی آنها را تضعیف کند و به مانند آن است که چرخ‌دنده‌های یک ماشین درست در کنار هم قرار نمی‌گیرند و با وجود سالم  بودن چرخ‌ها، پرکار بودن چرخ اولی نمی‌تواند دنده‌های چرخ بزرگ بعدی را به حرکت پرشتاب وادار سازد.

شاید این نوشتار به مذاق خیلی‌ها خوش نیاید و باعث دلخوری و موضعگیری خصمانه برخی از کاندیداهای جوان و دوستان شود و یا اینکه از آن تحلیل‌ها و ذهنیت‌های سوء سیاسی و جناحی برداشت شود اما حداقل در حد یک فرضیه و احتمال می‌تواند و ارزش آن را دارد که از سوی برنامه‌ریزان، سیاستگذاران و مدیران بالادستی مورد ارزیابی و کندوکاو قرار گیرد.

چه بسا که نحوه عملکرد کار شوراها، نقص‌ها و خلاهای قانون شوراها و یا حتی نحوه تبلیغ و طرح موضوع از سوی کارگزاران پیرامون شوراها سبب شده که این پارلمان مشورتی و شورایعالی برنامه‌ریزی از نوعی جذابیت کاذب ذیل عنوان «ریاست طلبی» و « فخر فروشی» برخوردار شده که جوانانی که فاقد سوابق اجرایی و مدیریتی هستند این چنین گوی سبقت را از افراد کارآزموده و مجرب ربوده‌اند! 

شاید این مطالب را هم دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.