مجلس نهم و کارویژه منطقه ای آن

رویدادهایی که طی سال جاری در منطقه خاورمیانه موسوم به بهار عربی به وقوع پیوست و منجر به خیزش مردم کشورهای مسلمان علیه حاکمان دست نشانده غربی، ازجمله مصر وتونس،گردید؛ شرایط منطقه نسبت به سال های قبل را به کلی دگرگون کرد؛ 

 از جمله ویژگی شرایط جدید، بیداری اسلامی در منطقه و وقوع موج اسلام خواهی در اقصی نقاط جهان است که عنصر غرب ستیزی در این موج کاملاً برجسته و مشهود و بالطبع  ستیز با رژیم غاصب صهیونیستی نیز در دل آن نهفته  است. این عنصر مشترک در موج بیداری اسلامی، باعث گردیدیه تا غرب، اروپا و آمریکا، به همراه رژیم صهیونیستی، به بهانه احساس خطر در منطقه علیه منافع خود، به وسیله بازوی اجرایی خود، ناتو، حضور مستمرشان در منطقه را توجیه وتقویت کنند.
بدون شک در مقایسه با سطح تحلیل در زمان جنگ سرد که در دو سطح کشوری و قطب شرق و غرب صورت می گرفت، با فروپاشی شوروی و بخصوص پس از 11 سپتامبر 2001، سطح مطالعه منطقه ای اهمیت زیادی پیدا کرد؛  وقوع حوادث اخیر در منطقه، اهمیت رویکرد منطقه ای را درتدوین سیاستگذاری های مجلس چند برابر کرد و نتیجتاً اولویت های سیاستگذاری آن نیز تحت تأثیر حوادث مذکور، از لحاظ کیفی تغییر خواهد کرد و مجلس نهم، به عنوان نمایندگان منتخب مردم، وظیفه قانونگذاری خود را در سطح منطقه و در راستای موضع گیری کلان منطقه ای در قبال غرب تعریف یا در آن تجدید نظر خواهند کرد. اگر تاکنون وظیفه نمایندگان مجلس قانونگذاری در دو سطح محلی و ملی بوده است، هم اکنون  سطح منطقه ای هم کماکان در ردیف اولویت ها یا فوریت های قوه مقننه قرار خواهد گرفت. همچنین لازمه ورود به این سطح، هماهنگی، همکاری وتبادل نظر با وزارت امورخارجه است؛ چرا که اولا شرایط برنامه ریزی موازی برای دو نهاد مقننه و مجریه پیش نیاید و دوم این که با توجه به اوضاع اضطراری منطقه، بسنده کردن به راهکارهای دیپلماسی، توفیق چندانی حاصل نخواهد کرد. حضور قوه مقننه و ایفای نقش مشورتی آن در منطقه می تواند حضوری مسالمت آمیز و استراتژیک باشد که در جهت بسیج منطقه علیه تهدید غرب، به سرکردگی آمریکا کارساز باشد. تعریف این رویکرد برای مجلس نهم حاکی از وجود نوعی خوشبینی  است که زمینه ساز تعریف این کارویژه جدید برای قوه مقننه (یا مجلس نهم) است که این خوشبینی حاصل پدید آمدن نوعی انسجام و وحدت کلمه در مورد بیداری اسلامی با رویکرد ستیز علیه رژیم صهیونیستی و غرب است. این تعریف خود فرصتی برای همراهی و همکاری منطقه ای، با در پیش گرفتن موضع پیش گفته است و باعث می شود تا منافع ملی ـ که امروزه در چارچوب امنیت و انسجام منطقه ای تعریف می شود و جزء رئوس و اولویت های نمایندگان منتخب قرار می گیرد ـ کماکان برآورده شود و در عین حال، اقتدار ایران در منطقه و جهان را هم تحکیم خواهد بخشید.

شاید این مطالب را هم دوست داشته باشید